خبرگزاری تسنیم– مجتبی برزگر: محمد کاسبی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، پس از تحمل چند دوره بیماری سخت و روزهای دشوار درمان، سرانجام در بیمارستان خاتمالانبیاء چشم از جهان فروبست. چند روز پیش بود که نخستین بار مسعود دهنمکی از بستریشدن او خبر داد و پس از آن، یلدا کاسبی ـ دختر این هنرمند ـ در گفتوگو با خبرنگار تسنیم با نگرانی از وخامت حال پدر سخن گفت و از مردم خواست برای او دعا کنند. اما امروز خبر تلخی رسید و خالق نقشهای ماندگاری همچون «خوشرکاب»، «صاحبدلان»، «سهدرچهار» و بسیاری آثار دیگر، درگذشت.
آنچه میخوانید آخرین گفتوگوی محمد کاسبی با خبرگزاری تسنیم است؛ گفتوگویی که بهسختی و با اصرار بسیار انجام شد، چرا که او اصولاً اهل مصاحبه و هیاهوی رسانهای نبود. همین کمگویی و فروتنی هم بر جذابیت شخصیت و کارنامهاش میافزود و باعث میشد سخنانش ارزش بیشتری داشته باشد.
وقتی بازیگر پیشکسوت و کاربلدی مثل «محمد کاسبی» در هر اثر سینمایی و تلویزیونی قرار میگیرد میدرخشد؛ بازیگری که بیشتر مخاطبان، او را با کارهای ماندگاری همچون “صاحبدلان”، “سرّ دلبران”، “سه در چهار” و “خوشرکاب” بهیاد میآورند، اما آخرین نقش او به کاراکترِ نماینده مجلس در سریال “دادِستان” مسعود دهنمکی برمیگردد که در جریان این مجموعه تلویزیونی، به کرونا مبتلا شد.
گفتوگوی پیشرو آخرین روایتهای محمد کاسبی، بازیگر پیشکسوت تلویزیون و سینماست؛ گفتوگویی صمیمی درباره رنجهای بیماری، خاطرات انقلابی، تجربه «خوشرکاب» و نگاهش به دفاع مقدس و آینده انقلاب.
وضعیت جسمانی و درمان
آقای کاسبی، اجازه بدهید گفتوگو را با حال این روزهای شما شروع کنیم. خیلیها پیگیر وضعیت سلامتیتان هستند. از شرایط جسمیتان برایمان بگویید.
تقریباً دو سال پیش، در مهرماه، مشغول بازی در سریال «دادستان» آقای دهنمکی بودم. همراه سیدجواد هاشمی چند سکانس را در ترکیه فیلمبرداری کردیم. بعد از بازگشت، یکباره در رختخواب افتادم. از آن روز تا حالا نزدیک به دو سال است که در بستر بیماریام.
سال گذشته چهار عمل جراحی پشت سر گذاشتم؛ یکی برای گذاشتن فنر در رگهای قلبم و دیگری برای کمر، چون سیاتیکم عود کرده بود. بعد دوباره به بیمارستان شهید رجایی رفتم و دکتر ملکی گفت احتمالاً باید عمل قلب باز انجام بدهم. این روزها درمان در منزل ادامه دارد. متأسفانه حدود یک ماه است که از کمر به پایین تقریباً بدنم از کار افتاده و با کمک فیزیوتراپی و خانواده سعی میکنم توانم را بازیابم.
«خوشرکاب»؛ قصهای واقعی از دل مردم
اجازه بدهید برویم سراغ آثارتان؛ «خوشرکاب» هنوز هم در ذهن مردم زنده است. به نظر میرسد آن باور و صداقت درونی شما باعث ماندگاریاش شد. از شکلگیری این سریال بگویید.
قصه «خوشرکاب» کاملاً واقعی بود. پدر نویسندهاش، علی شاهحاتمی، راننده کامیون بود و در زمان جنگ به جبهه کمکرسانی میکرد. شخصیت «تقی عشقی» هم از دل همان واقعیت آمد.
وقتی فیلمنامه را خواندم به شاهحاتمی گفتم: «خیلی سخت است. من باید عاشق کامیون بشوم؛ طوری که وقتی با آن حرف میزنم، انگار او هم با من حرف میزند.» او گفت: «با شناختی که از تو دارم، از پسش برمیآیی.» همین شد که میان من و آن کامیون رابطهای واقعی برقرار شد.
اما حقیقت این است که کامیون در قصه نماد دنیاست. خیلیها مثل تقی عاشق دنیا میشوند. و این نگاهِ رمزی بود که در «خوشرکاب» کم دیده شده اما دل مردم را برد.
از فضای پیش از انقلاب تا تحولات دفاع مقدس
شما نسلی بودید که قبل از انقلاب فضای آزاد و آشفته آن دوره را دیدید و بعد در دفاع مقدس به نماز شب و معنویت رسیدید. این تحول چگونه رخ داد؟
توضیحش کتاب میخواهد. اما اصل ماجرا ریشه در آیندهنگری امام خمینی(ره) داشت. ایشان وقتی آقای بازرگان را نخستوزیر کرد، در واقع به دنیا نشان داد که انقلاب اهل حذف و انحصار نیست. در کابینه بازرگان فقط شهید رجایی نماینده واقعی خط امام بود.
یادم هست در 22 بهمن ما جزو گروهی بودیم که رادیو را اشغال کردیم. بعد رجایی را دیدم؛ با تاکسی به رادیو میآمد، با همه تواضع. یک بار به من گفت: «از اینکه وزیر باشم و کارم نقص داشته باشد، میترسم.» این جمله روی من خیلی اثر گذاشت. امروز کمتر کسی چنین تقوایی دارد.
چشمهای شهید سلیمانی
شما در جایی از علاقهتان به شهید سلیمانی گفتهاید. از آن خاطره برایمان بگویید.
بله. بعد از شهادت سردار، عکسی از ایشان دیدم. به چشمهایش نگاه کردم و گفتم: «از این چشمها عشق میبارد.» بعد هم در برنامه «چهلتیکه» وقتی مجری گفت چشمهای زیبایی دارم، گفتم: «من عاشق چشمهای شهید سلیمانی هستم.» او را ندیده بودم، اما نگاهش برایم دریایی از محبت بود.
چرا آثار دفاع مقدسی تکرار نمیشود؟
امروز خیلیها میگویند اگر تلویزیون دوباره آثار دفاع مقدسی بسازد، باورهای گذشته احیا میشود. شما موافقید؟
کاسبی: به نظرم خیر. چون آن آثار را بچههایی میساختند که خودشان از جنس رزمندهها بودند. ما در حوزه هنری بدون دستمزد کار میکردیم. پولی که میگرفتیم از ضریح امامزادهها جمع شده بود. خودم به مسئول مالی گفتم «6 هزار تومان زیاد است، دو هزار تومان کفایت میکند.» این فضا نتیجه دلهای تسلیم امام بود. امروز متأسفانه خیلیها چه اصولگرا چه اصلاحطلب، دلشان به دنیا چسبیده است.
بصیرت؛ بزرگترین نیاز سیاستمداران
در پایان، چه پیامی برای مردم و هنرمندان دارید؟
من برای مردم فقط شادی و آرامش میخواهم. برای سیاستمداران هم آرزو میکنم بصیرتی شبیه رهبری داشته باشند. چون انقلاب ما بارها در معرض نابودی بود اما بهخاطر همین بصیرت ماند.
من همه صحنهها را دیدهام و امروز بیش از هر زمان باور دارم جمهوری اسلامی ادامه حرکت امام خمینی(ره) است. این مملکت، مملکت امام زمان(عج) است و هرکس در جایگاه خود باید امتحانش را پس بدهد.
* خبرگزاری تسنیم درگذشت این هنرمند بزرگ را به جامعه هنری و خانواده محترم کاسبی تسلیت میگوید.
انتهای پیام/
Source link