در غیاب هر عامل بنیادی یا اقتصادی، تنها یک شایعه کافی بود تا بازار سرمایه سقوط کند؛ بورس امروز قرمزپوش شد، نه بهخاطر آمار و داده، بلکه تحت تاثیر یک شایعه. بورس تهران امروز دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴ را با سقوط گسترده شاخصها و رنگ غالب قرمز در تابلوها پشت سر گذاشت. افت بیش از ۲۴ هزار واحدی شاخص کل در حالی رقم خورد که شاخص هموزن نیز بیش از ۵۴۰۰ واحد کاهش یافت؛ نشانهای روشن از آنکه نه تنها نمادهای بزرگ، بلکه بدنه بازار هم زیر فشار فروش کمر خم کردهاند.در معاملات امروز، ارزش بازار به حدود ۸۵۵ هزار میلیارد تومان کاهش یافت که نسبت به روزهای قبل کاهش معناداری را نشان میدهد. ارزش معاملات خرد تا ساعت ۱۰ صبح حدود ۲۶ هزار میلیارد ریال ثبت شد؛ این در حالیست که حجم معاملات به بیش از ۴.۵ میلیارد سهم رسید که سهم عمده آن به نمادهای کوچک و متوسط اختصاص داشت.اما نکته نگرانکنندهتر از اعداد، رفتار عمومی معاملهگران بود؛ چیزی که در قالب رشد ۲۹ درصدی صفوف فروش و در مقابل افت ۵۵ درصدی ارزش صفهای خرید نمایان شد. آنچه امروز در تالار شیشهای رخ داد، نه اصلاح قیمتی بر مبنای تحلیل، بلکه فشار روانی ناشی از شایعات، نااطمینانی سیاسی و هراس عمومی از آیندهای مبهم بود.
فشار فروش از کجا میآید؟ | وقتی شایعه جای تحلیل را میگیرد
روند نزولی بازار امروز را نمیتوان صرفاً به عملکرد شرکتها یا عوامل تکنیکال نسبت داد. در واقع، فشار اصلی فروش نه از جنس تحلیلهای بنیادی یا دادههای کدال، بلکه از جنس ترس و نااطمینانی بود؛ ترسی که این روزها هر شایعهای آن را شعلهور میکند.روز گذشته، شایعهای مبنی بر تعطیلی ۹ روزه کشور برای ایجاد «نشاط اجتماعی» بهسرعت در فضای مجازی منتشر شد. همین خبر کافی بود تا بسیاری از معاملهگران بهصورت هیجانی تصمیم به خروج بگیرند؛ بیآنکه بررسی کنند این تعطیلی (در صورت وقوع) اصلاً شامل بورس میشود یا نه.واقعیت این است که حتی در تعطیلیهای رسمی، تا زمانی که بانکها با شعب کشیک فعال باشند، بورس هم فعال میماند. اما بازار ایران، پیش از آنکه تحلیلی باشد، روانشناختی و واکنشیست. معاملهگران، بهویژه حقیقیها، بیش از آنکه به گزارشهای مالی یا چشمانداز صنایع توجه کنند، به شایعات و فضاهای غیررسمی واکنش نشان میدهند.در این فضا، نقدینگی فراری شده و مقصد آن، صندوقهای بادرآمد ثابت، سپردههای بانکی و حتی بازار فیزیکی ارز و طلا است. بازاری که خود در رکود قرار دارد، اما هنوز از بورس قابلاعتمادتر بهنظر میرسد.نکته قابل تأمل اینجاست که حتی گزارشهای قوی بهاری و تیرماه بسیاری از نمادها هم نتوانستهاند این بیاعتمادی را جبران کنند. در نبود اعتماد، هیچ عدد و گزارشی به تنهایی کارگر نمیافتد.
آینده بورس در سایه بیاعتمادی و تصمیمهای مبهم
بازار سرمایه امروز بار دیگر نشان داد که نه تنها از نبود محرکهای اقتصادی و سیاسی رنج میبرد، بلکه در دام بیاعتمادی ساختاری و نبود سازوکار شفاف اطلاعرسانی گرفتار شده است. شایعه تعطیلی ۹ روزه، تنها یک نمونه از زنجیره عواملی است که میتوانند با سرعتی نگرانکننده فضای معاملات را تغییر دهند؛ بیآنکه ریشهای اقتصادی داشته باشند.فشار فروش امروز، محصولی بود از ضعف اعتماد عمومی، شفاف نبودن سیاستگذاریها و نبود پاسخ بهموقع از سوی نهادهای متولی بازار. به همین دلیل است که حتی نمادهایی با عملکرد مطلوب و گزارشهای مثبت نیز، از تیغ این هیجانات در امان نماندند.در کوتاهمدت، تا زمانی که این فضای مبهم ادامه داشته باشد، نمیتوان به بازگشت اعتماد یا ورود پررنگ نقدینگی امیدوار بود. بازار همچنان تحتتأثیر نوسانات ناشی از شایعه، ترس و نبود قطعیت خواهد ماند؛ مگر آنکه رویدادی مهم، از جنس خبر رسمی یا تغییر در انتظارات کلان، مسیر بازار را بهصورت معناداری تغییر دهد.در چنین شرایطی، بهنظر میرسد که تنها راهکار برای جلوگیری از ادامه ریزش، ورود قاطع سازمان بورس و شورای عالی بورس به عرصه اطلاعرسانی، شفافسازی تصمیمات کلان اقتصادی و ارائه چشماندازی مشخص برای فعالان بازار است.تا آن زمان، بازار سرمایه ایران، نه با تحلیل، که با “زمزمه” بالا و پایین میشود…