در چنین شرایطی فدراسیون فوتبال با تصویب ممنوعیت فعالیت همزمان سرمربیان در تیم ملی و تیم باشگاهی کار را به مراتب سختتر هم کرده است. درحالی که قراردادهای سرمربیان زنان تیم ملی بسیار پایین است آنها به گفته خود مجبور هستند برای گذراندن زندگی و داشتن درآمدی درخور راهی تیمهای باشگاهی شوند. موضوعی که حالا باعث شده تا زمزمههای کنار رفتن نیلوفر اردلان سرمربی زیر 20 سالهها و همچنین مرضیه جعفری سرمربی تیم ملی به گوش برسد.
در شرایطی که جعفری و اردلان به تازگی هدایت تیمهای ملی را برای مأموریتی مهم در انتخابی جام ملتهای زیر 20 سال و بزرگسالان به عهده گرفتهاند حالا شنیده میشود با توجه به ممنوعیت قانون فعالیت همزمان مربیان زن در تیم ملی و باشگاهی و از طرفی پایین بودن دستمزد آنها، اردلان با تیمی لیگ برتری برای فصل جدید به توافق رسیده و جعفری هم به احتمال زیاد مجدداً راهی خاتون بم خواهد شد.
شاید در ظاهر قانون ممنوعیت فعالیت همزمان مربیان زن تصمیمی حرفهای و در راستای تمرکز روی تیم ملی باشد اما در عمل وقتی قرارداد سرمربی تیمهای ملی زنان به قدری پایین است که حداقلهای زندگی را هم پوشش نمیدهد، این قانون حکم طرد تدریجی مربیان زن را از تیم ملی دارد. در شرایطی که تیم ملی بعد از 12 باخت پیاپی و افت در رنکینگ فیفا حالا با استخدام جعفری ثباتی دوباره یافته است و با ادامه همکاری با این مربی، قطعاً آینده بهتری در انتظار دختران فوتبالیست است، چرا فدراسیون باید این فرصت را از دست داده و با پافشاری بر این قانون باعث قطع همکاری احتمالی این مربی شود؟ یا چرا حالا که اردلان یکی از مربیان آیندهدار فوتبال زنان، هدایت نسلی نو را بر عهده گرفته، با حمایت او باعث پشتوانهسازی درست نشده و با ایجاد بستری مناسب فرصتی چندساله برای ساخت نسلی نو را در اختیارش قرار ندهیم؟
در این میان قرارداد سرمربیان تیمهای ملی مردان به مراتب شرایط بهتری دارد و انتظار میرود فدراسیون به دستمزد سرمربیان تیمهای ملی زنان هم دستی بکشد تا نه دستمزدی نجومی بلکه مطابق با حداقلهای زندگی داشته باشند و الزامی برای فعالیت در تیمهای باشگاهی برای آنها وجود نداشته باشد. در حالی که دایره سرمربیان فوتبال زنان محدود است، این قانون میتواند مانعی جدی در برابر حضور سرمربیان مطرح در تیم ملی و یا بیانگیزگی آنها باشد و همچنین در صورت همکاری آنها با تیم ملی، تیمهای باشگاهی از حضور مربیان باکیفیت محروم میشوند که در نهایت دود این موضوع در چشم فوتبال زنان میرود.
بنابراین اگر پیشبینی کنار رفتن اردلان و جعفری درست از آب دربیاید، اتفاقی عجیب در فوتبال زنان رخ خواهد داد و بیشک باید قید ساخت تیمی رؤیایی و پیشرفت فوتبال زنان را زد. شاید وقت آن رسیده که بعد از سالها بیبرنامگی در فوتبال زنان، فدراسیون برنامهریزی بلندمدت و مدونی طراحی کرده و با سرمایهگذاری روی مربیان فعلی، تیم ملی را به جایی برای کارکردن و پیشرفت تبدیل کرد.