رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با تاکید بر اینکه جنگ با وجود تبعات منفی گسترده، موجب تقویت وفاق و همبستگی ملی میان اقشار مختلف مردم ایران شده است، گفت: این میهندوستی و وفاق و احساس تعلق به مفهومی واحد به نام “ایران”، پایههای محکمی برای تقویت سرمایه اجتماعی و تابآوری روانی ایجاد کرده است. اگر این انرژی مثبت با حمایت نهادهای تربیتی فرهنگی و سیاستگذارانه همراه شود، زمینه شکلگیری نسلی مقاوم، همدل و متعهد به ارزشهای ملی فراهم خواهد شد که در مواجهه با چالشهای آینده توانمندتر عمل میکند.
فریبرز درتاج در گفتوگو اظهار کرد: در روزهای پرتنش جنگ، رفتارهای همدلانهای که از سوی مردم ایران دیده شد، تنها واکنشی احساسی نبود، بلکه ریشه در لایههای عمیقتری از تربیت فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی دارد. از منظر روانشناسی تربیتی، همدلی رفتاری، آموختنی است که از سالهای ابتدایی زندگی، در بستر خانواده، مدرسه و رسانهها پرورش مییابد.
وی ادامه داد: در فرهنگ ایرانی، مفاهیمی مانند «با هم بودن»، «دلسوزی برای دیگران» و «یاری در سختیها» نه فقط ارزشهای اخلاقی و دینی، بلکه الگوهای رفتاری جاری در زندگی روزمرهاند؛ پژوهشهای داخلی نشان میدهند که در شرایط بحرانی مانند کرونا که اخیرا درگیر آن بودیم، نوعی انسجام روانی و حس مسئولیت جمعی فعال شد؛ افراد به جای تمرکز صرف بر رنج شخصی، توان همدردی و مشارکت در کاهش رنج دیگران را پیدا کردند. این همدلی در واقع شکلی از تابآوری اجتماعی است؛ سازوکاری که کمک میکند بحران را نه صرفاً تحمل کنیم، بلکه با معنا دادن به آن، از هم حمایت کرده و احساس امنیت روانی را بازسازی کنیم.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران تصریح کرد:علی رغم فشارهای روانی و ترسهای ناشی از تهدیدات بیرونی، آنچه باعث شد مردم ایران در روزهای اخیر بیش از پیش در کنار یکدیگر بایستند، ریشه در ترکیبی از عوامل روانشناختی فرهنگی و تاریخی دارد. از منظر روان شناسی تربیتی یکی از مهمترین این عوامل یادگیری مبتنی بر تجربههای جمعی است؛ به ویژه تجربه دفاع مقدس که در حافظه تاریخی جامعه ایرانی نهادینه شده است.
بنابر اظهارات درتاج و براساس پژوهشهای صورت گرفته، در دوران جنگ تحمیلی، عناصر کلیدی مانند همبستگی گروهی، حمایت اجتماعی، انگیزههای دینی و روایت مقاومت، نقش مهمی در ایجاد تابآوری جمعی داشتند. این الگوها طی سالها از طریق خانواده، نظام آموزشی، رسانه و نهادهای دینی درونیسازی شدهاند و در بحرانهای امروز نیز فعال میشوند. در واقع آنچه امروز از رفتارهای همدلانه و ایستادگی مردم مشاهده میکنیم تنها واکنش لحظهای به تهدید نیست، بلکه جلوهای از تابآوری اجتماعی بازتولید شده بر اساس تربیت ارزشی، تجربه تاریخی و انسجام فرهنگی است.
وی با تاکید بر اینکه جنگ با وجود تبعات منفی گسترده، موجب تقویت وفاق و همبستگی ملی میان اقشار مختلف مردم ایران شده است، افزود: مواجهه با تهدید خارجی مشترک، باعث میشود افراد تفاوتهای فردی و اجتماعی را کنار گذاشته و به احساس تعلق جمعی، هدف مشترک و نوعی یکپارچگی در برابر تهدید خارجی دست یابند. تجربه دوران دفاع مقدس و پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه نیز نشان میدهد که این نوع انسجام در شرایط بحرانی میتواند توان تابآوری اجتماعی را افزایش دهد، اما برای تبدیل این وفاق به سرمایه اجتماعی مستحکم نیازمند سیاستگذاریهای دقیق مدیریت هوشمندانه و برنامهریزی منسجم هستیم.
این روانشناس در پاسخ به این سوال که در شرایط پساجنگ چگونه میتوان همبستگی ایجاد شده را حفظ کرد؟، اینطور توضیح داد و گفت: لازم است رویکردی جامع و بلندمدت اتخاذ شود که هم به جنبههای فردی و هم ساختاری توجه کند. در سطح فردی، آموزش و تقویت مهارتهای روانشناختی مانند تابآوری، مدیریت، هیجان، همدلی و ارتباط مؤثر اهمیت ویژهای دارد؛ به ویژه در نسل جوان و نوجوان که آیندهسازان جامعهاند و پرورش روحیه مقاومتی و مسئولیتپذیری در آنها زیربنای استمرار وفاق ملی است. در سطح ساختاری نیز حاکمیت باید با سیاستگذاریهای هدفمند و ایجاد فضای مشارکت اجتماعی و عدالت، اعتماد عمومی را بازسازی و نهادهای آموزشی و فرهنگی را در ترویج ارزشهای مشترک تقویت کند. رسانهها نیز نقش مؤثری در روایت مثبت و حفظ خاطره جمعی و چشمانداز مشترک دارند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران در ادامه به نقش مدارس، دانشگاهها و خانوادهها در حفظ روحیه مثبتنگر پس از بحران اشاره کرد و افزود: نقش مدارس، دانشگاهها و خانوادهها در حفظ و تقویت روحیه مثبتنگر پس از بحران بسیار حیاتی و مکمل یکدیگر است؛ مدارس و دانشگاهها به عنوان نهادهای آموزشی و اجتماعی مسئولیت اصلی پرورش مهارتهای روانی، اجتماعی مانند تابآوری، همدلی، مدیریت هیجان و تفکر نقاد را بر عهده دارند. این نهادها با ارائه برنامههای آموزشی هدفمند، ایجاد فضای حمایتگرانه و فرصتهای مشارکت جمعی زمینهساز تقویت سرمایه روانی و ایجاد حس تعلق و امید در دانشآموزان و دانشجویان میشوند.
درتاج ادامه داد: از سوی دیگر، خانوادهها به عنوان اولین و پایدارترین نهاد اجتماعی، نقش کلیدی در بازسازی اعتماد و ایجاد حس امنیت دارند؛ حمایت عاطفی، فراهم کردن محیطی آرام و گفتوگوهای سازنده در خانوادهها میتواند به کودکان و نوجوانان کمک کند تا با چالشهای پس از بحران جنگ مقابله کنند و احساس امید و تعلق خود را بازیابند. ترکیب حمایتهای آموزشی، اجتماعی و خانوادگی باعث میشود که روحیه مثبتنگر نه تنها حفظ شود، بلکه به عنوان سرمایه روانی ملی در برابر چالشهای آینده مقاوم بماند و جامعه را در مسیر بازسازی و توسعه پایدار هدایت کند.
وی در ادامه به ارائه پیشنهادهایی برای نهادینهسازی آموزشهای همدلی و انسجام اجتماعی در ساختار تربیتی کشور پرداخت و گفت: برای نهادینه کردن آموزش همدلی و انسجام اجتماعی در نظام تربیتی کشور ضروری است مهارتهایی مانند همدلی، گوش دادن فعال، همکاری گروهی و تیمسازی به صورت نظاممند در برنامههای درسی گنجانده شده و با فعالیتهای مشارکتی و پروژههای گروهی تقویت شود. توانمندسازی معلمان به عنوان الگوهایی برای دانشآموزان از طریق آموزش مهارتهای هوش هیجانی و روانشناسی تربیتی متناسب با فرهنگ ایرانی نیز نقش مهمی در ارتقای کیفیت آموزش ایفا میکند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران یادآور شد: ایجاد محیطهای مدرسهای امن و حمایتگر همراه با برگزاری برنامههای فرهنگی و گروهی، حس تعلق و همکاری میان دانشآموزان را افزایش میدهد. همچنین مشارکت فعال خانوادهها و توانمندسازی آنها به عنوان بازوی قدرتمند تربیتی این فرایند را تکمیل میکند. بهرهگیری از رسانهها و فناوریهای نوین در تولید محتوای آموزشی و فرهنگی نیز دامنه تأثیرگذاری آموزشها را گسترش میدهد. در نهایت حمایت سیاستگذاران از طریق تخصیص بودجه، ایجاد نهادهای تخصصی و نظارت مستمر، تضمینکننده پایداری و موفقیت این برنامهها خواهد بود؛ رویکردی جامع که میتواند نسلی همدل، مقاوم و متعهد به انسجام ملی بسازد.
درتاج در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه باتوجه به ظرفیتهایی که مردم در این بحران از خود نشان دادند، آینده جامعه ایران را از نظر انسجام روانی چگونه میبینید؟، گفت: این میهندوستی و وفاق و احساس تعلق به مفهومی واحد به نام “ایران”، پایههای محکمی برای تقویت سرمایه اجتماعی و تابآوری روانی ایجاد کرده است. اگر این انرژی مثبت با حمایت نهادهای تربیتی فرهنگی و سیاستگذارانه همراه شود، زمینه شکلگیری نسلی مقاوم، همدل و متعهد به ارزشهای ملی فراهم خواهد شد که در مواجهه با چالشهای آینده توانمندتر عمل میکند. البته این روند نیازمند برنامهریزی دقیق، آموزش مستمر و تقویت روحیه امید در میان اقشار مختلف جامعه است تا انسجام روانی پایدار و رشدیافتهای شکل گیرد.