سه شنبه , 20 آبان 1404 - 11:12 بعد از ظهر

خواست غرب از تهران: توافق یا تسلیم؟


تندتر شدن آهنگ آمرانه کلام سیاستمداران، استراتژیست‌ها و نویسندگان رسانه‌های دو سوی جبهه اختلاف علیه یکدیگر چه مفهومی را با خود حمل می‌کند؟ آیا این وضع برای چانه‌زنی بیشتر در رسیدن به نقطه تعادل اختلافات و تعارض‌هاست یا آتش‌تهیه دور تازه تقابل‌ها؟ دست شستن از روال معمول دیپلماسی و گفت‌وگوهای پیدا و پنهان آیا به رغبت دوباره برای بازگشت به فرایند گذشته می‌انجامد یا به قول “آنتونیو گوترش” دبیرکل سازمان ملل متحد: «ما داریم به خشونت می‌بازیم» ؟

مشکل کجاست؟ آیا به ادعای واشنگتن این مقاومت تهران است که نمی‌خواهد صلح را بپذیرد؟ یا زیاده خواهی واشنگتن و متحدان اروپایی‌ آن که تهران را در نبود ایده‌های متعادل و راهگشا به مقاومت واداشته است؟ درنگاه و درک  تهران، پیشنهاد مذاکره و صلح واشنگتن نوعی تسلیم یکسویه معنا شده است. این درحالی است که غرب در تعدیل درک مفهومی تهران، از ارائه ایده‌ مجاب کننده دیگر پرهیز می‌کند. باور تهران از این رفتار شبیه مضمون ضرب‌المثل مردم ترکیه است که می‌گوید: «هم پرنده‌ روی شاخه برای من است. هم پرنده در دست من برای من است.» استمرار این وضع نمی‌تواند تا بلند مدت ادامه یابد؛ مگر آن‌که طرف‌ها خود را برای یک “جنگ بی‌پایان” آماده کرده باشند. این جنگ به معنای آن است که نه می‌توان در آن پیروز شد و نه می‌توان از آن پرهیز کرد.

پیشنهاد واشنگتن ” صلح از موضع قدرت” است؛ یعنی همانی که تهران نمی‌تواند آن را بپذیرد. این پیشنهاد مفهومی روشن دارد؛ پرهیز از قبول “حق موازنه امتیازها” و “حاصل جمع متغیر” از نتیجه مذاکره و تحمیل خواست‌های یکسویه به طرف مقابل. تهران به‌گونه‌ای بی‌سابقه در برابر طمع‌کاران تشنه امتیاز قرار گرفته است.

نکته مهم و هشدار دهنده آن است که اکنون و در میانه سکوت معنادار تقابل جاری، بیشترین تلاش واشنگتن و متحدان اروپایی _ اسرائیلی آن، قانع کردن افکار عمومی و دولت‌های جامعه بین‌الملل، قانونمند و مشروع سازی هرگونه اقدام آتی علیه تهران است. از همین روست که غرب بر شدت جنگ تبلیغاتی _ روانی در خدمت به راهبردهای جنگی خود افزوده است. در این حال تلاش واشنگتن از بی‌طرفی خارج کردن دولت‌هایی است که تاکنون کوشیده‌اند پای خود را از خیس شدن در معرکه جاری دور نگه دارند. هدف اصلی از این کار نیز ایجاد ائتلافی است که بتواند زیر پوشش مقررات بین‌المللی، اقدام‌هایش را مشروع سازی کند.

واشنگتن و متحدانش در اجرای سیاست خود می‌خواهند چنین القاء کنند که اختلاف‌ها و تعارض‌هایشان با تهران بازتابی از اختلاف جمهوری اسلامی با جامعه جهانی است. استدلال تحلیلی آنان در بستری از تبلیغات روانی قرار دارد که باور جهانی را به سمتی هدایت کنند که جمهوری اسلامی ایران شکل دیگری از دولت است. به تبع آن، لازم است یک عنصر ناهنجار در جامعه بین‌الملل محسوب می‌شود. ابزار تکنیکی و هم‌افزا در این بستر، تحمیل سیاست‌خارجی قفل شده و گران به تهران است. اما این تحمیل‌گری روی دیگر هم دارد؛ این که سیاست خارجی قفل شده و گران در نگاه عمومی، معنایی جز یک قدرت آماده جنگ و توسعه طلب نمی‌تواند داشته باشد.

این وضع به‌رغم حمایت‌های لفظی و اظهارات دیپلماتیک برخی دولت‌های شرقی، یک واقعیت را پیش‌ رو قرار می‌دهد؛ این که اکنون تهران جز مردم، توانمندی‌های پدافندی، آفندی و جغرافیا هیچ متحد کارآمد دیگر ندارد. تهران در صورت ادامه مقاومت، لازم است انتظار نداشته باشد که در برابر زیاده خواهی‌ها، دیگران دستش را بگیرند. تثلیث دیرپای “ملت/ دولت/ سرزمین” تنها سرمایه کارآمد خواهد بود.

هشیاری و هوش تهران در این بزنگاه تنها در “صبر فعال” یا “مدیریت کنترل شده بحران” خلاصه نمی‌شود؛ بلکه تقویت تثلیث دیرپای “ملت/ دولت/ سرزمین” می‌تواند راهگشا باشد. دلخوش کردن به آهنگ کند شده فرایند معارضه، همانا قبول وحشتی است که وضع “خسوف” به ببیندگان تحمیل می‌کند.


Source link

درباره ی طلوع ارتباطات

ورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است

مطلب پیشنهادی

حکیم موفقیت فرایند انتخاباتی در عراق را تبریک گفت

به گزارش خبرآنلاین، «سید عمار حکیم» رهبر جریان حکمت ملی عراق در پیامی، موفقیت فرایند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *