خبرآنلاین – جواد مرشدی: روابط ایران با سودان به پیش از انقلاب بازمیگردد؛ روابطی دیپلماتیک که طی سه دهه گذشته با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است؛ از حمایت از صدام تا پیوستن سودان به ائتلاف عربستان در جنگ یمن و قطع رابطه با ایران.
اگرچه با روی کار آمدن عمرالبشیر روابط میان دو کشور از سر گرفته شد، اما پس از ماجرای حمله به سفارت عربستان در تهران، روابط مجدداً سرد شد.
پس از چند بار قطع رابطه، اکنون بیش از یک سال است که روابط دو کشور بار دیگر رو به گرمی رفته است. ارتش سودان و جمهوری اسلامی ایران در بیانیهای مشترک ضمن اعلام از سرگیری روابط دیپلماتیک، توافق کردند تا اقدامات لازم برای گشایش سفارتخانههای دو کشور در آینده نزدیک انجام شود.
برخی کارشناسان معتقدند دلیل اصلی تمایل ارتش سودان به ازسرگیری روابط، نیاز این کشور به کمکهای تسلیحاتی ایران است.چرا که آخرین پایگاه ارتش سودان در غرب کشور بیش از پانصد و پنجاه روز است که زیر حملات نیروهای شبهنظامی موسوم به «نیروهای پشتیبانی سریع» (RSF) قرار دارد؛ نیروهایی که تحت حمایت ترکیه و امارات متحده عربی به جنایتهای خود در مناطق «دارفور و الفاشر» ادامه میدهند.
خبرگزاری «خبرآنلاین »در گفتوگو با قاسم محبعلی، مدیر کل پیشین خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه، به بررسی روابط تهران و خارطوم و نقش ترکیه و امارات در درگیریهای سودان پرداخته است.
*** ریشه های درگیری در سودان را در چه می دانید و میزان ثبات حکومت کنونی ارتش و احتمال فروپاشی آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
سودان کشور بزرگی است و قبایل مختلفی در مناطق گوناگون آن زندگی میکنند که هر یک گرایشها و منافع خاص خود را دارند. یکی از دلایل اصلی این وضعیت، مداخلات خارجی است. قدرتهای اروپایی و عربی به تناسب منافع خود در منابع زیرزمینی، در امورسودان دخالت میکنند. در گذشته نیز همین مداخلات باعث جدایی سودان جنوبی و تجزیه این کشور شد.
اکنون نیز بنا بر گزارشهای داخلی سودان، مداخلات خارجی عامل اصلی تداوم درگیریهاست. گروههای مختلف از خارج اسلحه دریافت میکنند و این امر بحران را تشدید کرده است.
سودان با وجود منابع غنی و ظرفیتهای فراوان، به دلیل مشکلات ساختاری و توسعهنیافتگی یکی از فقیرترین کشورهای شمال و شرق آفریقا محسوب میشود. همین شرایط، زمینهساز بحران و درگیریهای مداوم شده است.جعفر نُمیری و عمرالبشیر برای حفظ قدرت خود، کشور را با دو نهاد نظامی موازی (نیروهای پشتیبانی سریع و ارتش رسمی) اداره کردند. آنها با این تصور که احتمال کودتا همیشه وجود دارد، ساختاری دیکتاتوری ایجاد کردند. اکنون این دو سیستم در برابر هم قرار گرفتهاند؛ با تفاوتهای قبیلهای، منطقهای و روابط متفاوت با قدرتهای خارجی.
تلاشهایی از سوی کشورهایی مانند عربستان برای مصالحه انجام شده، اما هنوز به نتیجه نرسیده و خطر تجزیه مجدد سودان وجود دارد.
***شما به نقش نیروهای خارجی در این درگیری ها اشاره داشتید، نقش امارات متحده عربی و ترکیه در این درگیریها چیست؟
به نظر میرسد امارات معمولاً از گرایشهای قبیلهای کمتر مذهبی حمایت میکند، در حالیکه ترکیه از گرایشهای نزدیک به اخوانالمسلمین پشتیبانی میکند. در سودان هر دو جریان وجود دارند. عمرالبشیر به اخوان نزدیک بود و جریان سلفی بیشتر با عربستان و امارات ارتباط داشت. قدرتهای منطقهای و بینالمللی برای دسترسی به منابع زیرزمینی سودان در آنجا مداخله میکنند. مشابه این وضعیت را در یمن و لیبی نیز شاهد بودیم. در لیبی، شرق کشور به مصر و امارات نزدیک است و غرب آن به ترکیه.در منطقه، ترکیه و قطر سیاستی مشترک دارند و عربستان، امارات و مصر سیاستی متفاوت. در سودان نیز همین رقابتها جریان دارد.
*** چرا امارات و ترکیه از نیروهای پشتیبانی سریع حمایت میکنند؟
گاهی منافع کشورها در یک نقطه همپوشانی پیدا میکند. باید دید در سودان هر طرف چه منافعی را دنبال میکند؛ آیا سرمایهگذاری کردهاند یا از نظر قومی و مذهبی قرابت بیشتری دارند. در مجموع، فقر گسترده سبب شده گروههای داخلی برای حفظ قدرت خود به حمایت خارجی وابسته شوند.
ترکیه پس از «بهارعربی» حضور پررنگی در شاخ آفریقا (سومالی، اریتره و سودان) پیدا کرده است. امارات نیز با توان مالی خود سعی دارد در هر منطقهای نیروهای وابسته به خود ایجاد کند. سودانیها نیز برای حفظ قدرت، به پول و سلاح نیاز دارند و ناگزیر به یکی از این قدرتها تکیه میکنند.
***آیا رد پای اروپاییها هم در درگیریهای سودان دیده میشود؟
نمیتوان گفت اروپاییها بیتقصیرند. ازدوران استعمار تا امروز، کشورهای اروپایی در تشدید اختلافات، تنشها و بحرانهای داخلی آفریقا نقش جدی داشتهاند.
*** علت جنایتهای نیروهای پشتیبانی سریع در مناطق دارفور و الفاشر چیست؟
در سودان همبستگی ملی و مرزهای قبیلهای بهوضوح از هم جداست. نهاد قبیله در این کشور جایگزین نهاد ملی است و هر قبیله مرز خود را دارد. این ساختار ماقبل مدرن، زمینهساز خشونتهای قومی میشود. درگیریهای مشابه را در کنگو و آفریقای مرکزی هم دیدهایم که میلیونها قربانی برجای گذاشته است.وقتی قبیلهای بر دیگری مسلط میشود، تلاش میکند آن را پاکسازی کند. این روند تا شکلگیری دولت-ملت مدرن ادامه خواهد داشت.
*** آیا راهکاری برای پایان این درگیریها وجود دارد؟
چارهای جز مداخله بینالمللی باقی نمانده است. سازمان ملل باید برای توقف کشتارها وارد عمل شود. فرهنگ قبیلهای سودان چنان ریشهدار است که خشونت برای آنها امری طبیعی تلقی میشود.
*** دربخش آخرمیخواهم به فرازوفرودهای رابطه ایران وسودان بپردازیم.ما قبلاحدود سه دهه رابطه دیپلماتیک بااین کشور داشتیم . بعد از سال ۲۰۱۵ به واسطه پیوستن سودان به عربستان در جنگ یمن روابط تیره شد. الان مجددا بیش ازیک سال است که توسط ارتش سودان این رابطه از سر گرفتهشدهاست. این فراز و فرودهای روابط خارطوم و تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
در زمان عمرالبشیر، به دلیل نیازهای مالی و نظامی، روابط سودان با ایران بهبود یافت و تهران نیز از این فرصتها بهره برد. اما پس از سقوط آن دولت و نزدیک شدن خارطوم به اسرائیل، روابط قطع شد. اکنون در شرایط جنگ داخلی، ارتش سودان به دنبال ارتباط با قدرتهایی است که بتوانند در برابر رقبای منطقهای به آن کمک کنند و در این میان، ایران یکی از گزینههاست.
***ورود ایران به این قضیه موجب حساستر شدن جامعه بینالمللی به تهران نمی شود؟
ورود نظامی ایران به این ماجرا بههیچوجه درست نیست. سیاست خارجی ایران با مشکل ساختاری مواجه است؛ زیرا تصمیمها بیشتر از سوی نظامیان گرفته میشود و کشور فاقد استراتژی جامع سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. در نتیجه، ایران وارد درگیریها میشود اما پس از مدتی، طرف مقابل با دیگر کشورها توافق میکند و از ایران فاصله میگیرد؛ همانطور که در بوسنی، افغانستان و عراق شاهد بودیم.
سیاست خارجی ایران باید متوازن باشد وصرفاً به تأمین سوخت جنگ محدود نشود. هر بحرانی در نهایت از مسیر سیاسی حل میشود و ایران نیزبا داشتن سبد سیاسی باید با همه طرفها در ارتباط باشد. به نظر میرسد حکومت سودان اکنون از این وضعیت برای تأمین نیازهای تسلیحاتی خود استفاده میکند و تمایل واقعی برای گسترش روابط ندارد.
۲۱۲/۴۲
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین
