این روزها که خبری از رقابتهای فوتبال نیست، بار دیگر تب مسابقات والیبال به کوچه و خیابانها آمده و پس از مدتها، والیبال تبدیل به رشته ورزشی اصلی این روزهای ایران شده است.
در سایر ورزشهای کشور نیز ما پس از حضور یک سرمربی خارجی باکیفیت و جریانساز، همواره شاهد رشد و استقبال از آن ورزش در کشور بودهایم و حالا سؤال اینجاست که چرا در فوتبال، در مقابل استفاده از دانش روز دنیا مقاومت میکنیم؟ اگر با بازیکنان دورههای مختلف تیم ملی همکلام شوید، این موضوع به آسانی قابل درک است که چطور بازیکنان تیم ملی ایران از تمرینات و تأثیر مثبت دیدگاه مربیانی چون تومیسلاو ایویچ، میروسلاو بلاژویچ، برانکو ایوانکوویچ و کارلوس کیروش روی فوتبال ایران تمجید میکنند. فوتبال ما همچنان وابسته به نسلی است که کارلوس کیروش پس از جام جهانی ۲۰۱۴ در تیم ملی ایران ایجاد کرد و حالا، نیاز به یک بازنگری مجدد در روند تغییر نسل فوتبال ایران نیز احساس میشود. با کسی تعارف نداریم؛ فوتبال حرفهای روز دنیا لحظه به لحظه در حال تغییر است و بر کسی پوشیده نیست که مربیان داخلی علیرغم تجربه مناسب برای کار در فضای فوتبال ایران، از این دانش روز در جهان عقب هستند.
حرف ما این نیست که حتماً در جایگاه سرمربی تیم ملی بزرگسالان، از سرمربی خارجی استفاده کنیم اما میتوان از تجربه افراد خارجی که در زمینه نسلسازی و تغییر ساختاری در فوتبال یک کشور متخصص هستند، استفاده کرد؛ مانند فیلیپ تروسیه که در فوتبال ژاپن، از ردههای پایه کار خود را آغاز کرد و پروژه نسلسازی ژاپن برای جام جهانی ۲۰۰۲ را به شکلی پیش برد که منجر به قهرمانی تیم ملی این کشور در دو جام ملتهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ شد. حضور فردی با تجربه آنتونیو مانیکونه در کادرفنی تیم ملی و تیم امید، میتواند نشانه مثبتی برای تغییر در فوتبال ایران باشد اما در فاصله کمتر از یک سال تا آغاز جام جهانی ۲۰۲۶، جامعه فوتبال با تکیه بر تجربه سایر رشتهها و فوتبال ایران در سالهای گذشته، انتظار اضافه شدن مربیان مطرح و بینالمللی بیشتری به چرخه فوتبال کشور را در سمتهای مختلف دارد. اقدامی که بیشک میتواند روند تغییر نسل در فوتبال کشور را با تمرکز روی اهداف بلندمدت و قابل دسترس با توجه به استعدادها و ظرفیت موجود در کشور، بهبود ببخشد؛ آن هم در شرایطی که وضعیت تیمهای پایه زیر نظر فدراسیون فوتبال، جای هیچگونه تعریفی ندارد.