به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، کوه خواجه به عنوان توده بازالت سیاه که چون جزیرهای صخرهای از دل تالاب هامون سربرآورده، نهفقط یک نماد طبیعی است؛ بلکه یکی از مهمترین محوطههای باستانشناسی شرق ایران است؛ مجموعهای از کاخها و دیوارهنگارهها، آثاری از دورههای اشکانی و ساسانی، بقایای معابد و آتشگاهها که تا دوره اسلامی ادامه یافته است.
کوه خواجه در واقع یک پدیده زمینشناختی منحصربهفرد است؛ تودهای بازالتی و تختتنگ(flat-topped) که در میان دشت هموار سیستان به صورت «جزیرهای» در دل پناهگاه تالابی هامون قرار گرفته است. بلندای آن تا حدود 609 متر و قطر کلی آن بین 2 تا 2.5 کیلومتر گزارش شده است؛ به همین دلیل در چشمانداز مسطح سیستان کاملاً برجسته است و کارکرد سیاسی، استراتژیک و تقدسی آن از دیرباز پدیدار بوده است.
پیشینه تاریخی محوطه
مطالعات باستانشناسی نشان میدهد مجموعه کوه خواجه عمدتاً منشأ اشکانی تا ساسانی دارد و سپس در دورههای اسلامی نیز سلسلهای از آثاری بر فراز و دامنه کوه شکل گرفته است. محوطه شامل مجموعه کاخها، دژها، ساختمانهای آجری و دیوارهنگارههایی است که پژوهشگران آنها را به عصر اشکانی- ساسانی نسبت دادهاند؛ افزون بر آن بقایای نیایشگاهها و احتمالاً آتشکدههایی دیده شده است. محوطه از لحاظ تاریخی بخشی از پهنه دیرپای «درنگیانا» یا سیستان باستان شمرده میشود.
روی دامنهها و بالای کوه، بقایای قابل توجهی از معماری خشتی بهجای مانده است؛ دیوارهها، اتاقکها، حیاطها و حصارها که نشان از حضور مجتمعهای دولتی یا تشریفاتی در این نقطه دارد. محوطه کوه خواجه یکی از نمونههای برجسته معماری خشتپخته و گلپوش شرقی است که با ملات و مصالح محلی ساخته شده و برای مطالعه فناوری ساختمانی در دوران اشکانی و ساسانی ارزش منحصربهفردی دارد.
دیوارهنگارهها و نقاشیهای دیواری گنجینهای تصویری از شرق ایران پیش از اسلام
یکی از برجستهترین ویژگیهای کوه خواجه وجود نقوش دیواری و نقاشیهایی است که پژوهشگران آنها را به دورههای اشکانی و ساسانی نسبت دادهاند. این دیوارهنگارهها از جمله صحنههای سوارکاری، شیر و دیگر طرحهای نمادین، نشان میدهد که حوزه هنری این منطقه تلفیقی از عناصر ایرانی با تأثیرات پارتی و محلی بوده و گفتمان تصویری شرق ایران در قرون نخستین میلادی را بازتاب میدهد. پژوهشهای متنی و مقایسهای، دیوارهنگارههای کوه خواجه را با نمونههای فیروزآباد و دیگر قطعات ساسانی مقایسه کرده و نشان دادهاند که این نقوش سهم مهمی در پدیدآیی سبک هنری شرق ایران داشتهاند.
در میان اشیاء کشفشده در کاوشها، پارچههای رنگین منسوب به دوره اشکانی- ساسانی توجه پژوهشگران را جلب کردهاند؛ پارچههایی با رنگهای قرمز و آبی که نشان از توان رنگآمیزی پیشرفته و شبکه مبادلات پارچهای در این پهنه دارد. چنین یافتههایی ما را به بازنگری در سطح تبادلات فرهنگی و اقتصادی سیستان در دوران پیشین دعوت میکند. مطالعات و تحلیلهای باستانموادی پارچهها اطلاعات دقیقتری درباره مواد رنگی و تکنیکها فراهم آوردهاند.
قداست کوه خواجه در اسلام، مسیحیت و زرتشت
محمدعلی ابراهیمی، رئیس موزه جنوب شرق کشور در گفتوگو با خبرنگار تسنیم با اشاره به اهمیت تاریخی و باستانشناختی کوه خواجه در منطقه سیستان اظهار داشت: کوه خواجه اثر شاخص طبیعی و تاریخی منطقه سیستان و شهرستان هامون است. این کوه با ارتفاع حدود 600 متر، تنها عارضه طبیعی دشت سیستان است که در حوزههای باستانشناسی، مردمشناسی و طبیعت از جایگاه ویژهای برخوردار است.
وی با اشاره به قداست کوه خواجه در ادیان اسلام، مسیحیت و زرتشت، گفت: این کوه همچون جزیرهای در وسط دریاچه هامون کیانسه که در اوستا از آن نام برده شده قرار داشته و نزد زرتشتیان به دلیل ارتباط با منجیانشان، سوشیانتها، مقدس بوده است.
رئیس موزه جنوب شرق کشور به آثار متعدد باستانشناسی و معماری موجود در کوه خواجه اشاره کرد و گفت: علاوه بر اهمیت گردشگری طبیعی، این کوه در حوزه باستانشناسی و معماری نیز شاخص است. در خود کوه خواجه، کهندژ پر خواجه مربوط به دوره اشکانیان و پارتیان وجود دارد. همچنین حضور زرتشت و آتشگاه زرتشت که یکی از سه آتشکده معروف زرتشت در شرق ایران بوده، بر اهمیت تاریخی این مکان میافزاید. قلعههای سر سنگ، کتک و کهزاد و آرامگاههای مختلف اسلامی از جمله آرامگاه خواجه غلطان و پیر آسیابان در بلندای کوه خواجه است.
کشف نقاشیهای رنگ روغن هلنی در کوه خواجه
ابراهیمی به نقاشیهای منحصر به فرد کوه خواجه پرداخت و گفت: با توجه به حضور خاندان سورن، یکی از پنج خاندان معروف ایران در تمدن اشکانیان و پارتیان در این منطقه، این نقاشیها از اهمیت بالایی برخوردارند.
رئیس موزه جنوب شرق کشور ادامه داد: این نقاشیها از “تنها نمونههای نقاشیهای هلنی رنگ روغن روی گچ در تمدن شرق ایران” هستند که در دالان معروف به دالان گالری کوه خواجه ترسیم شدهاند.
وی افزود: این دیوارنگارهها در دورهای که کوه خواجه در زمان پارتیان از رونق خاصی برخوردار بوده و شامل کاخ فرمانداری، معبد و آتشکده زرتشت میشده، توسط هنرمندان ترسیم شدهاند. متاسفانه تعدادی از این نقاشیها در سالهای گذشته تخریب شده و بخشی از آنها نیز در موزههای بزرگ دنیا، از جمله موزهای در هند در حوزه ایران باستان، به نمایش گذاشته شدهاند. بخشهای اندکی از بقایای این نقاشیها هنوز در کوه خواجه وجود دارد.
رئیس موزه جنوب شرق کشور در توضیح مضامین نقاشیها گفت: بخشی از این تصاویر مربوط به دوره حضور قوم سکاها در این منطقه است که پادشاه سکاها را به همراه ملکه به تصویر میکشد. نقشی اوستا، خدای دوره اشکانیان، و بحث میترا و میترائیسم در بخشی از این نقاشیها آمده است.
ابراهیمی ادامه داد: در یکی از نقاشیها، هنرمندی در حال نواختن فلوت دیده میشود که قدمت موسیقی و هنر موسیقی در آن دوره را نشان میدهد. همچنین در این نقاشیها، سه راهب مشاهده میشوند که از منطقه سیستان ظهور مسیح را بشارت دادهاند و در انجیل نیز از آنها نام برده شده است.
وی تاکید کرد: بیشتر این نقاشیها هلنی و رنگ روغن روی گچ هستند که در آن دوره به نقاشیهای هلنی یونانیان معروف بودهاند. این نقاشیها با رنگهای گیاهی روی دیوار کشیده شدهاند و متاسفانه بخشهایی از آنها از بین رفته و بخشی نیز به موزههای خارج از کشور منتقل شده است.
نقشهای فرهنگی و تقدس مکان
کوه خواجه از دیرباز دارای وجوه تقدسی بوده است؛ اسناد و متون محلی و برخی آثار معماری نشان میدهد که این تپه بازالتی مکان زیارتی هم برای پیروان ادیان پیشین و هم برای مناسک اسلامی بعدی بوده است. امروزه نیز مقبره و زیارتگاهی بر فراز یا دامنه کوه وجود دارد که به نام «خواجه علی مهدی» و دیگر عناوین محلی شناخته میشود و بدین ترتیب بر پیوستگی تقدسی مکان در طول حیات تاریخی آن صحه میگذارد. این پیوستگی نشان میدهد که کوه خواجه همزمان نقش سیاسی- اداری و معنوی را در خود داشته است.
تفاسیر ما از کوه خواجه مدیون کاوشها و ثبتهای محققان قدیم و جدید است؛ از بررسیهای اریک هرتسفلد(Ernst Herzfeld) که ثبتهای ارزشمندی از نقاشیها و پلانهای کوه بهجا گذاشته، تا کارهای معاصر محققانی چون سُرور غنیمتی که در مقالات ایرانیکا به تحلیلهای تاریخی و معماری پرداختهاند.
آرشیو موزهها و اسناد بینالمللی مانند مجموعههای «اسمیتسونیان» نیز سوابق تصویری و نقشهای مهمی فراهم آوردهاند که برای بازخوانی و بازسازی بصری مجموعه حیاتی است.
وضعیت میراثی و تهدیدها
کوه خواجه امروز با مجموعهای از تهدیدهای طبیعی و انسانی شامل فرسایش طبیعی، شوری و املاح رسوبی هامون، تغییرات هیدرولوژیک و خشکسالی که بناها را تحت تأثیر قرار میدهد؛ همچنین تعرضها و برداشت غیرمجاز مصالح، تهدید گردشگری بدون مدیریت و کمبود منابع حفاظتی روبهرو است. در فهرست پیشنهاد شده یونسکو نیز این منظر فرهنگی-طبیعی بهعنوان میراث بااهمیت معرفی شده که نشان دهنده ضرورت حفاظت مؤثر است. بیتوجهی در دهههای اخیر بخشی از این میراث را در معرض ساییدگی قرار داده است.
کوه خواجه از منظر پژوهشی نقطه تلاقی چند حوزه تاریخ هنر پارسی، مطالعات معماری خشتی، آداب و مراکز نیایش شرقی و نیز تاریخ اقتصادی- تجاری مسیرهای شرق ایران است. یافتههای این محوطه بینشی منحصربهفرد درباره تأثیرات پارتی-ساسانی و تعاملات با فرهنگهای همسایه فراهم میکند و برای بازسازی شبکه تاریخی سیستان بهمثابه کارگزار ارتباطات فرهنگی ارزش کلیدی دارد.
پیشنیاز هر نجات پایدار کوه خواجه، تدوین برنامه حفاظتی مبتنی بر دانش بومی و دادههای علمی شامل مستندسازی کامل آثار، مرمت اضطراری نقاط حساس، کنترل بازدیدها، و ایجاد سازوکار مالی و حقوقی برای جلوگیری از تعرض غیرقانونی است. در کنار اینها، مشارکت جامعه محلی در حفاظت و بهرهبرداری پایدار(گردشگری مسئولانه و اشتغال محلی) باید در اولویت قرار گیرد؛ چرا که بدون حمایت و منافع محلی، طرحهای حفاظتی اغلب آسیبپذیر میشوند.
گردشگری فرهنگی؛ ظرفیتها و هشدارها
کوه خواجه میتواند کانون گردشگری میراثی و طبیعتگردی منطقه باشد؛ اما راهاندازی گردشگری باید با زیرساختهای دقیق و حفاظت علمی همراه شود. تجربه بسیاری از سایتهای تاریخی نشان داده است که گردشگری بیقواره میتواند به تخریب فیزیکی آثار و فرسایش بیشتر منجر شود؛ بنابراین طراحی مسیرهای دسترسی، مرکز اطلاعرسانی، مقررات بازدید و آموزش راهنمایان محلی ضروری است. همچنین مطالعات زیست محیطی درباره اثر خشک شدن هامون بر حفاظت آثار و سازهها ضروری است.
میراثی در لبه آب و خاک
کوه خواجه تنها یک تپه بازالتی نیست بلکه این مکان پیوندی است میان زمین و تاریخ؛ میان زیست طبیعی تالابی و تاریخ ملموس تمدنهای دیرینه در شرق فلات ایران. حفاظت این میراث نیازمند اراده علمی، حمایت نهادهای دولتی و مشارکت جوامع محلی است. اگر امروز برای ثبت، حفاظت و پژوهش جدی در این محل اقدام نشود، نهتنها آثار موجود بلکه امکان کشف لایههای تاریخی تازه هم از دست خواهد رفت اما اگر مدیریت علمی و پایدار شکل بگیرد، کوه خواجه میتواند هم به نمادی ملی برای بازسازی هویتی سیستان و هم به قطبی برای پژوهشهای بینالمللی و گردشگری علمی بدل شود.
انتهای پیام/
Source link