به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در سایه مانعتراشیها و فریبکاریهای رژیم صهیونیستی در روند آتشبس غزه و ممانعت از ورود به مرحله دوم این توافق، برخی ناظران و محافل منطقهای و بینالمللی معتقدند که صهیونیستها طرح بلندمدت جدیدی برای غزه آماده کردهاند،
در این زمینه الجزیره در مقالهای بهقلم احمد الحیله، نویسنده و تحلیلگر فلسطینی، به بررسی ابعاد این نقشه صهیونیستها با حمایت آمریکا پرداخته که متن آن بهشرح زیر است؛
روند پایانی مرحله اول آتشبس شکننده غزه
رژیم اشغالگر صهیونیستی همه اسرای زنده خود و همچنین بیشتر اجساد اسرای مرده را که در اختیار گردانهای عزالدین القسام، شاخه نظامی حماس و دیگر گروههای مقاومت بود، تحویل گرفته است؛ از جمله جسد سرهنگ «آساف حمامی» فرمانده تیپ جنوبی در لشکر غزه که مقاومت روز دوشنبه هفته گذشته آن را تحویل داد. او بلندپایهترین افسر ارتش رژیم صهیونیستی بود که در اسارت مقاومت قرار داشت.
روند تبادل اسرا که اکنون در مراحل پایانی قرار دارد، یکی از چالشهای اصلی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر بود؛ زیرا جامعه رژیم صهیونیستی و بهویژه خانوادههای اسرا و نیز نظامیان و افسران صهیونیست، بازگرداندن این اسیران را چه بهشکل زنده و چه مرده، یک امر ضروری میدانستند.
با وجود اهمیت زیادی که پرونده تبادل اسرا برای صهیونیستها دارد، اما این پرونده شاید سادهترین بخش توافق آتشبس باشد؛ زیرا پروندههای متعددی جود دارد که مربوط به آینده سیاسی و امنیتی غزه و بسیار پیچیدهتر از بحث تبادل اسراست.
در هر صورت نهایی شدن پرونده تبادل اسرا میتواند نشانه مثبتی برای پیشرفت در مسائل دیگر باشد، اما در عین حال این احتمال وجود دارد که رژیم صهیونیستی از تعهدات امنیتی و انسانی خودش سر باز زند.
در روند تبادل اسرا رژیم صهیونیستی به مفاد توافق آتشبس غزه بهویژه پروتکل بشردوستانه آن پایبند نماند و اجازه ورود کمتر از 25 درصد نیازهای غذایی و دارویی و تنها 10 درصد سوخت مورد نیاز این باریکه را داد،
همچنین اشغالگران تجاوزات خود به غزه را از سر گرفتند و طی یک ماهی که از اجرای توافق آتشبس غزه میگذرد، بیش از 250 فلسطینی در حملات صهیونیستها به شهادت رسیده و صدها تن دیگر زخمی شدهاند، این نشان میدهد که اشغالگران قصد واقعی برای اجرای آتشبس ندارند،
در واقع توافق آتشبس، با وجود اینکه جنگ نسلکشی و گسترده رژیم صهیونیستی علیه غزه را تاکنون متوقف کرده، مانع آوارگی فلسطینیان از غزه تا این مرحله شده، اجازه ورود نسبی کمکها به این باریکه را داده و اصل خروج نیروهای اشغالگر صهیونیستی از غزه را تضمین کرده، اما در بطن خود دارای میدان مین پروندههای پیچیدهای است که احتمال دارد به تنشهای سیاسی و حتی درگیریهای امنیتی در آینده منجر گردد.
اداره غزه؛ تقابل دو دیدگاه
طرح دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای غزه، تشکیل یک کمیته اداری متشکل از تکنوکراتهای فلسطینی و کارشناسان بینالمللی را پیشنهاد میدهد که تحت نظارت و مدیریت تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلیس باشد و اداره امور خدماتی و شهری غزه را بهعهده بگیرد.
بر اساس طرح ترامپ، این روند تا زمانی ادامه پیدا میکند که تشکیلات خودگردان برنامه اصلاحات خود را تکمیل سازد؛ در حالی که خود آمریکا و اسرائیل هم میدانند تشکیلات خودگردان فلسطین نه برنامهای برای اصلاحات دارد و نه میتواند آن را انجام دهد، به این ترتیب، کمیته پیشنهادشده در طرح ترامپ کمکم تبدیل به یک مرجع دائمی برای اداره غزه خواهد شد که تحت نظارت آمریکا و اسرائیل قرار دارد.
اما در مقابل، حماس و دیگر گروههای فلسطینی تأکید دارند که اداره نوار غزه باید توسط یک نهاد تکنوکرات کاملاً فلسطینی و بدون هرگونه مداخله خارجی انجام شود؛ بهطوری که رئیس این نهاد از داخل غزه یا از میان وزرای تشکیلات خودگردان فلسطین انتخاب شود و همه اعضای آن مورد اجماع ملی فلسطینیها باشند.
پرونده حساس سلاح مقاومت
طرح ترامپ بر خلعسلاح مقاومت، نابودی زیرساختهای آن بهویژه تونلها و مشروط کردن خروج کامل ارتش صهیونیستی از غزه به تحقق این هدف تأکید میکند و پیشنهاد ایجاد یک نیروی بینالمللی برای سیطره بر مرزها و جلوگیری از ورود سلاح به غزه را داده است،
این در حالی است که حماس و سایر گروههای فلسطینی تأکید دارند بحث سلاح مقاومت یک مسئله داخلی است و ابتدا باید یک کشور مستقل فلسطینی ایجاد شود و بعد از آن، بحث سلاح در چارچوب ملی فلسطین مورد بررسی قرار میگیرد،
در این میان مصر بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در غزه و روند آتشبس، موضعی محافظهکارانه اتخاذ کرده است؛ جایی که ضیاء رشوان، رئیس دستگاه اطلاعرسانی مصر گفت: اسرائیل خواستار خلعسلاح حماس است، اما حماس سلاح خود را سلاح مقاومت فلسطین میداند، بنابراین یک طرح جایگزین مطرح شده است که بر اساس آن، سلاح حماس بهجای برچیده شدن، بهمدت 10 سال توقیف گردد،
در واقع مصر معتقد است که نمیتوان از مردم فلسطین خواست بدون رسیدن به هدف خود در حق تعیین سرنوشت و تشکیل کشور مستقل، سلاحشان را زمین بگذارند، از سوی دیگر، از نظر تاریخی، غزه دروازه شرقی مصر محسوب میشود و افتادن این باریکه به دست اسرائیل تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی مصر است.
نیروی بینالمللی در غزه؛ نیروهای حافظ صلح یا حافظ منافع اسرائیل؟
در طرح ترامپ، تشکیل یک نیروی بینالمللی بهعنوان راهکاری بلندمدت در غزه پیشنهاد شده است، اما وظایف، اختیارات و مرجعیت این نیروی بینالمللی همچنان مبهم است. رژیم صهیونیستی با حضور ترکیه و قطر که ضامن توافق آتشبس هستند، در این نیروی بینالمللی مخالفت میکند؛ زیرا معتقد است که روابط نزدیک کشورهای مذکور با جنبش حماس تهدیدی مستقیم برای اسرائیل بهشمار میرود.
ترکیه طی سالهای گذشته دارای نقش منطقهای رو به رشد در کشورهایی مانند عراق، سوریه، مصر، لیبی و سودان بهاشکال مختلف بوده است و همچنین با آمریکا هم روابط نزدیکی دارد، بر همین اساس صهیونیستها حضور نیروهای ترک در غزه را نگرانکننده میدانند،
علاوه بر آن، چندین سؤال کلیدی در مورد نیروی بینالمللی همچنان بیپاسخ مانده است، از جمله؛ مرجعیت این نیرو چهطرفی است و آیا زیر نظر شورای امنیت عمل خواهد کرد یا آمریکا و اسرائیل؟ روسیه و چین چهموضعی مقابل این نیروی بینالمللی در غزه خواهند گرفت؟ آیا مأموریت این نیرو نظارت بر وضعیت غزه و ساماندهی آن است یا خلعسلاح مقاومت و تعقیب گروههای فلسطینی؟
جنگی که به پایان نرسیده است و پروندههایی که حل نشدهاند
شاید طرح ترامپ، مرحله اول جنگ غزه را متوقف و از کوچ اجباری فلسطینیان از این باریکه جلوگیری کرده باشد، اما پروندههای اصلی همچنان حلنشده باقی ماندهاند؛ خلعسلاح مقاومت، قیمومیت بینالمللی طولانیمدت بر نوار غزه و نادیده گرفتن حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین،
این وضعیت موجب شکننده بودن توافق آتشبس میشود و با وجود اینکه احتمال بازگشت به جنگ بهشکلی که طی دو سال گذشته وجود داشت، کم بهنظر میرسد، اما روشن است که آمریکا و اسرائیل از تلاش برای رسیدن به اهداف اصلی خود در جنگ یعنی حذف حماس از نوار غزه و خلعسلاح آن دست برنمیدارند،
به همین دلیل است که تجاوزات صهیونیستها علیه غزه هرچند بهشکل محدود ادامه دارد و این تجاوزات که موجب شهادت و زخمی شدن صدها غیرنظامی طی یک ماه گذشته شده، بخشی از فشارهای واشنگتن و تلآویو برای تحقق اهداف جنگی آنهاست.
سناریوی خطرناک اسرائیل برای تقسیم غزه
رژیم اشغالگر صهیونیستی تصمیم دارد با حفظ سیطره بر بخشهای وسیعی از نوار غزه، وضعیت معیشتی ساکنان این باریکه را در وضعیتی نگه دارد که آنها همواره بهدنبال تأمین حداقل مایحتاج اولیه زندگی خود باشند و دائماً با بحران معیشتی دست و پنجه نرم کنند.
در راستای این هدف صهیونیستها دو مسیر دنبال میشود:
ـ مسیر اول؛ سوءاستفاده از فاجعه انسانی غزه برای آوارگی اجباری ساکنان آن، در واقع دشمن صهیونیستی معتقد است که با جلوگیری از بازسازی غزه، ساکنان این باریکه برای دریافت حداقل استانداردهای اولیه زندگی مجبورند مهاجرت کنند و بهمرور در کشورهای دیگر ساکن شوند.
ـ مسیر دوم؛ تقسیم غزه به دو بخش شرقی و غربی، در صورتی که برنامه خلعسلاح مقاومت و قیمومیت بینالمللی بر غزه شکست بخورد، رژیم صهیونیستی ممکن است غزه را به دو منطقه تقسیم کند: منطقه اول شامل نیمه غربی تحت مدیریت حماس با 2 میلیون جمعیت غزه و منطقه دوم، شامل نیمه شرقی خالی از سکنه و تحت کنترل کامل ارتش اسرائیل میشود.
طبق این سناریو، ممکن است رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا نیمه شرقی غزه را برای اسکان آن دسته از فلسطینیها که میخواهند در مناطق بهاصطلاح «امن» زندگی کنند بازسازی کند، این روند با آن بخش از طرح ترامپ همخوانی دارد که تأکید کرده بود در صورت امتناع حماس از خروج از غزه و خلعسلاح، کمکرسانی و بازسازی تنها در مناطق شرقی غزه انجام میشود.
اظهارات جیدی ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا هم این سناریو را تقویت میکند؛ جایی که او گفت: امید داریم حدود نیم میلیون نفر طی 2 تا 3 سال آینده در رفح مستقر شوند.
در واقع هدف این سناریو، از بین بردن پیوند میان جامعه غزه و مقاومت است؛ جامعهای که طی دو سال جنگ ویرانگر و نسلکشی رژیم صهیونیستی علیه این باریکه، پشت مقاومت ایستاد و همین حمایت مردمی بخش مهمی از قدرت مقاومت بود،
بر همین اساس صهیونیستها بعد از شکست رویکرد نظامی خود در رسیدن به اهداف جنگی، به هدف قراردادن پایگاه مردمی با منزوی و جدا کردن آن از مقاومت روی آوردهاند تا راه را برای نابودی و فرسایش مقاومت هموار کنند.
در پایان چیزی که میتوانیم بگوییم این است که دور اول جنگ متوقف شده است، اما این جنگ همچنان ادامه دارد و فصلهای آن پایان نیافته است.
انتهای پیام/+
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین