به گزارش خبرگزاری تسنیم از بابل، شهری که عطر دلنشین بهارنارنجهایش در بهار، خیابانها و کوچههایش را پر میکند و جنگلهای هیرکانی چند هزار سالهاش گواه تاریخ دیرین شمال ایران است، امروز با تهدیدی کمسابقه مواجه است؛ ریزگردها. پدیدهای که روزگاری کابوس جنوب و غرب کشور بود، حالا آرامآرام نفس شهر بهار نارنج را به شماره انداخته و آسمان و زمین آن را در غبار خود فرو برده است. این رخداد، بیش از آنکه یک تغییر فصلی و گذرا باشد، نشانهای از بحران زیستمحیطی گسترده است که در صورت تداوم، میتواند آینده مازندران را در معرض خطر جدی قرار دهد.
ریزگردها تنها لکهای خاک یا گرد و غبار در هوا نیستند؛ آنها حامل خطراتی جدی برای سلامت عمومی هستند. افزایش بیماریهای تنفسی، تشدید آسم و آلرژی و تهدید گروههای حساس مانند کودکان و سالمندان، بخشی از اثرات مستقیم این بحران است. از سوی دیگر، ریزگردها کیفیت خاک را کاهش داده، پوشش گیاهی را تهدید میکنند و اکوسیستم تالابها و منابع آبی منطقه را با اختلال مواجه میسازند. این روند، اگر بدون کنترل ادامه یابد، نهتنها سلامت محیط زیست را به خطر میاندازد، بلکه اقتصاد محلی را نیز هدف قرار میدهد. کاهش تولید کشاورزی، افت جذابیت گردشگری و افزایش هزینههای درمانی، تنها بخشی از پیامدهای بلندمدت این بحران خواهد بود.
بابل، که به «پایتخت بهارنارنج» معروف است، امروز با چالشهای جدی فرهنگی و اجتماعی نیز روبهروست. جشنوارههای بهارنارنج که روزگاری گردشگران و شهروندان را به شادی و نشاط فرا میخواندند، حالا تحت تأثیر آلودگی هوا قرار گرفتهاند. گردوغبار نه تنها تجربه شهروندان و بازدیدکنندگان را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه هویت طبیعی و فرهنگی بابل را نیز در معرض تهدید قرار میدهد.
کارشناسان محیط زیست منشأ این بحران را ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی میدانند. در بخش فرامرزی، صحرای قرهقوم در ترکمنستان که در سالهای اخیر به دلیل خشکسالی شدید و تبخیر بالا به کانون گردوغبار تبدیل شده، یکی از منابع اصلی ورود ذرات ریز به مازندران است. این پدیده نشان میدهد که مشکلات زیستمحیطی امروز مرز نمیشناسند و حفاظت از منابع طبیعی نیازمند هماهنگی فرامرزی و همکاری بینکشوری است.
در کنار منشأهای خارجی، عوامل داخلی نیز سهم بسزایی در تشدید بحران دارند. کاهش سطح آب تالابها و منابع آبی مازندران، تخریب جنگلها و مراتع، فعالیت نیروگاهها با سوختهای فسیلی و سوزاندن پسماندهای کشاورزی، به ویژه کلش برنج، باعث شدهاند که گردوغبار داخلی نیز به مشکلات خارجی افزوده شود و شدت آلودگی هوا در شهرهایی مانند بابل به مرز هشدار برسد.
این بحران، به ویژه برای کشاورزان و تولیدکنندگان محلی نگرانکننده است. بابل و مناطق اطراف آن، به دلیل کشاورزی گسترده و باغهای بهارنارنج، همواره نیازمند هوای پاک و مناسب برای رشد محصولات بودهاند. آلودگی هوا میتواند کیفیت و کمیت تولیدات کشاورزی را کاهش دهد و به اقتصاد خانوارهای محلی ضربه بزند. از سوی دیگر، صنعت گردشگری که به دلیل جنگلها، دشتهای گل و جشنوارههای فصلی رونق یافته، نیز تحت تاثیر مستقیم گردوغبار قرار دارد.
کارشناسان محیط زیست هشدار میدهند که ادامه این روند میتواند اثرات بلندمدتی بر سلامت، اقتصاد، فرهنگ و هویت شهروندان بگذارد. آنها تأکید دارند که اقدامات فوری و جامع برای کاهش منابع داخلی گردوغبار، مدیریت منابع آب و تالابها، جلوگیری از سوزاندن پسماندهای کشاورزی و همکاری منطقهای و بینکشوری برای مقابله با منشاء خارجی، ضروری است.
بابل امروز در حال مبارزه با تهدیدی است که آرام و بیصدا بر زندگی روزمره مردم سایه افکنده؛ تهدیدی که اگر نادیده گرفته شود، نهتنها سلامتی مردم، بلکه هویت طبیعی، فرهنگی و اقتصادی شهر را نیز به خطر خواهد انداخت. هوای پاک، آیندهای روشن برای کشاورزی، گردشگری و زندگی سالم مردم بابل است و برای دستیابی به آن، همت و همکاری جمعی، چه در سطح محلی و چه در سطح ملی و فرامرزی، بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر میرسد.
مردم چه میگویند؟
محمدعلی هزارجریبی از کشاورزان بومی منطقه میگوید من سالهاست که در حاشیه دشتهای بابل مشغول کشت و کار هستم. هر بهار که بهارنارنجها شکوفه میدهند، انتظار داریم زمین و هوا به زندگی ما رنگ و بوی تازه بدهند، اما این سالها با ریزگردها همه چیز تغییر کرده است. گردوغبار تا خانه و مزرعه ما نفوذ میکند، برگها و خاک را میپوشاند و هر روز مجبوریم ساعتها برای پاک کردن محصولات تلاش کنیم. این وضعیت فقط یک مشکل زیستمحیطی نیست؛ مستقیم بر زندگی ما تاثیر گذاشته است. کیفیت بهارنارنجها پایین آمده، مشتریان محلی و حتی تجار از خرید امتناع میکنند و درآمد خانوادهها به شدت کاهش یافته است. مسئولان مدام حرف از راهکار میزنند، اما هیچ اقدام عملی دیده نمیشود. انگار که این گردوغبار آمده تا ما را وادار کند که زمین را ترک کنیم. هر روز که نفس میکشیم، حس میکنم حقوق ما برای زندگی در هوای پاک نقض شده است.
خانم شعبانی معلم مدرسه ابتدایی درباره وضعیت این روزهای بابل میگوید: من هر روز باید با دانشآموزان سر و کار داشته باشم، اما این روزها حتی بیرون رفتن کودکان برای ورزش و فعالیتهای مدرسه، به یک معضل تبدیل شده است. آلودگی هوا چنان شدید است که بچهها به سرعت سرفه میکنند، چشم و گلوشان میسوزد و بعضی از آنها دچار آلرژی و مشکلات تنفسی شدهاند؛ این مسئله نه تنها سلامت آنها را تهدید میکند، بلکه کیفیت آموزش و شادی روزانهشان را هم پایین آورده است. ما میدانیم منشأ این گردوغبار فقط طبیعت نیست، بلکه بیتوجهی به مدیریت تالابها، جنگلها و حتی سوزاندن پسماندهای کشاورزی نقش بزرگی دارد. مسئولان بارها وعده دادهاند، اما به جای اقدام جدی، فقط هشدار و توصیه میشنویم. احساس میکنم مردم بابل، کودکان و معلمان، قربانی بیتوجهی سیستماتیک شدهاند.
یکی از فروشندگان بازار محلی بابل نیز میگوید: بازار ما دیگر مثل قبل نیست. مشتریها بهخاطر آلودگی هوا کمتر بیرون میآیند و خریدهای روزمرهشان را هم کاهش دادهاند. حتی گردشگران که میآمدند تا از زیباییهای بابل لذت ببرند و بهار نارنج را ببینند، دیگر سراغ ما نمیآیند. هر روز که چشمانم را باز میکنم، گردوغبار روی ویترینها، محصولات و کف مغازه نشسته است. نفس کشیدن برای خود من هم سخت شده، چه برسد به مشتریان و کودکانشان. این وضعیت باعث شده تا کسبوکار ما لطمه جدی ببیند و حتی بعضی از همکارانم به فکر تعطیلی مغازه بیفتند. چرا هیچ برنامه عملی برای کاهش ریزگردها وجود ندارد؟ آیا زندگی مردم و اقتصاد شهری اهمیت ندارد؟
خبرنگار تسنیم در ادامه به یک درمانگاه در شهر بابل می رود تا نظر پزشکان را در این ارتباط جویا شود، دکتر کریم معتمدی پزشک این درمانگاه میگوید: بیمارانم این روزها بیشتر از همیشه به مشکلات تنفسی، سرفه، آلرژی و حملات آسم مبتلا میشوند. ریزگردها به شدت سلامت عمومی را تهدید کرده و هر بار که آمار بیماران را میبینم، میدانم که ما در حال تجربه بحرانی واقعی هستیم؛ من نمیگویم طبیعت و خشکسالی تاثیری ندارد، اما وقتی میبینم تالابها خشک شده، جنگلها نابود شده و هنوز هیچ برنامه عملی و ملموسی برای کاهش آلودگی هوا اجرا نمیشود، واقعاً نگران آینده مردم و کودکان این شهر هستم. به نظر من این بحران، نتیجه کوتاهی ما و سیاستگذاران است. ما نیازمند تصمیمات سریع و اقدامات جدی هستیم، نه فقط هشدارهای رسانهای و وعدههای بیعمل.
مریم بالویی که فرزند شش سالهاش را در کنار خود داشت و به این درمانگاه مراجعه کرده بود، به تسنیم گفت: از دیروز عصر تا نیمه شب فرزندم که سابقه بیماری آسم دارد دچار مشکل در تنفس شد و مجبور شدم او را به بیمارستان برسانم . دکتر در معاینه آلودگی هوا را عامل این مشکل عنوان کرد. فرزندم این مشکل را در فصل پاییز دارد. الان دو سال پی در پی کارم شده این بیمارستان و آن مطب ، قبلا این مشکل را نداشتیم.
بابل ممکن است به سرنوشت تهران دچار شود
ناصر کیایی، رئیس اداره محیط زیست بابل، هشدار داده است که اگر روند فعلی ادامه یابد، بابل ممکن است به سرنوشت تهران دچار شود؛ شهری با آلودگی مزمن و بحرانهای بهداشتی گسترده. این هشدار نشان میدهد که بحران ریزگردها دیگر محدود به مناطق خشک و کویری نیست، بلکه به مناطق مرطوب و سرسبز نیز رسیده است.
این کارشناس ارشد محیط زیست به راهکارهای پیشنهادی پایش و هشدار سریع اشاره وعنوان کرد: ایجاد ایستگاه سنجش آلودگی هوا در باغ ملی بابل با بودجه دولتی، درختکاری و توسعه پوشش گیاهی مقاوم و استفاده از گونههای بومی برای تثبیت خاک و کاهش ذرات معلق و همچنین احیای تالابها و بازگرداندن کارکرد طبیعی تالابها بهعنوان فیلترهای طبیعی گردوغبار است.
وی در ادامه به اصلاح الگوی مصرف انرژی اشاره و بیان کرد:کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و توسعه انرژیهای پاک و آموزش و مشارکت عمومی و افزایش آگاهی مردم درباره نقش آنها در کاهش آلودگی و حفاظت از محیط زیست از جمله عوامل موثر در این آلودگی است.
گردوغبار مازندران واقعیت دارد یا ویدئوهای فضای مجازی؟
هوشنگ بهزادی، مدیرکل هواشناسی مازندران در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در ساری اظهار داشت: گزارشهای مقطعی گردوغبار در بازههای زمانی کوتاهمدت در برخی ایستگاههای ساحلی و شرق استان گزارش شده، اما این رخداد در استانهای همجوار(گیلان وگلستان) نیز مشاهده شده است.
مدیرکل هواشناسی مازندران در تشریح جزئیات این پدیده جوی گفت: بر اساس دادههای معتبر ایستگاههای هواشناسی استان، در روزهای گذشته پدیده گردوغبار بهصورت مقطعی و متناوب و در ساعات خاصی از روز در شهرهای رامسر، نوشهر، آمل، ایزدشهر، قارخیل و ساری به مدت تقریبی یک تا دو ساعت گزارش شده است.
وی با تأکید بر تمایز مفهومی دو پدیده، تصریح کرد: گردوغبار بر خلاف گردوخاک، منشأ خارجی و غیرمشخص دارد و معمولاً از منابع دور دست منتقل میشود، در حالی که گردوخاک منشأ داخلی و محلی مشخص دارد.
مدیرکل هواشناسی مازندران خاطرنشان کرد: این پدیده به صورت فراگیر و در همه شهرستانهای استان رخ نداده و محدوده اثر آن تنها به برخی نقاط ساحلی و شرقی استان محدود بوده است.همچنین استانهای همجوار از جمله گلستان و گیلان نیز در بازههای مشابه، این پدیده را تجربه کردهاند.
بهزادی در ادامه با اشاره به انتشار ویدئوهایی در فضای مجازی درباره شدت و غلظت گردوغبار گفت: محتوایی که به صورت ویدئوی ویرال در فضای مجازی منتشر شده و ادعای گردوغبار شدید را دارد، از نظر علمی و بر اساس مشاهدات میدانی و دستگاههای سنجش ما، تأیید نمیشود و اغراقآمیز است.
وی با اشاره به محدودیتهای فنی در پایش این پدیده توضیح داد: وظیفه ایستگاههای هواشناسی، اندازهگیری پارامترهای جوی از جمله دما، رطوبت، سرعت باد و دید افقی است. این ایستگاهها مجهز به سامانههای پایش و سنجش آلایندهها نیستند و ما نمیتوانیم نوع و منشأ دقیق ذرات معلق را آنالیز کنیم.
وی عامل رطوبت را به عنوان یک متغیر اثرگذار بر این پدیده برشمرد و یادآور شد: وجود رطوبت در اتمسفر قطعاً در تشدید اثر و ماندگاری گردوغبار گزارششده بیتأثیر نبوده و میتواند باعث همافزایی و تشدید شرایط شود. این موضوع در تحلیلهای ما مورد توجه قرار گرفته است.
مدیرکل هواشناسی مازندران تصریح کرد: وقوع اینگونه پدیدهها در این بازه زمانی از سال را بیسابقه ندانسته و بر نظارت مستمر بر ایستگاهها برای ثبت دقیق پارامترهای جوی تأکید دارد.
به گزارش تسنیم، بحران ریزگردها در بابل امروز فقط یک پدیده جوی نیست؛ زنگ خطری است که آینده مازندران و حتی الگوی زیستپذیری شهرهای شمالی کشور را هدف قرار داده است. گزارشها، روایتهای مردمی و نظر کارشناسان همگی نشان میدهد که ما با یک تغییر کوچک و موقت روبهرو نیستیم، بلکه با آغازی از یک روند خطرناک مواجهیم؛ روندی که اگر امروز مهار نشود، میتواند در سالهای آینده به فروپاشی اکولوژیکی، مهاجرت زیستمحیطی، تضعیف اقتصاد محلی و بحران سلامت عمومی منجر شود.
بابل که روزگاری با بهارنارنج، باغها، گردشگران و جنگلهای هیرکانیاش شناخته میشد، اکنون درگیر تهدیدی است که آرام و خزنده پیش میرود؛ تهدیدی که نه صدا دارد، نه مرز میشناسد و نه با هشدارهای لفظی متوقف میشود. از کشاورزان و فروشندگان تا معلمان و پزشکان، همه یک واقعیت مشترک را فریاد میزنند: نفس شهر به شماره افتاده و زمان برای اقدام واقعی، بسیار محدود است.
اگر امروز برنامهای جامع، سریع و علمی برای مهار کانونهای داخلی، همکاری منطقهای برای کنترل منابع خارجی، توسعه ایستگاههای پایش، احیای تالابها و اصلاح الگوی مصرف انرژی تدوین و اجرا نشود، بابل و بسیاری از شهرهای شمالی در مسیر تبدیل شدن به نسخه دوم تهران قرار خواهند گرفت؛ شهری با آلودگی مزمن، هزینههای درمانی سنگین و نسلهایی که با بیماریهای تنفسی بزرگ میشوند.
انتهای پیام/
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین







