به گزارش همشهری آنلاین، احمد کوثری-مدیر گروه امت و تمدن پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام: آیا آمریکا و رژیم صهیونیستی جرئت حمله مجدد به ایران اسلامی را دارند و اگر جنگی آغاز شود به سود آمریکا و اسرائیل پایان مییابد؟ قطعا هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی در صورت جنگ به ۳ مسئله توجه دارند. ۱- وضعیت منطقهای شبکه نیروهای همپیمان ایران در لبنان، عراق، یمن و حتی سوریه که موجب میشود هر جنگ مستقیم، فوراً به جنگ چندجبههای تبدیل شود. ۲- وضعیت فراسرزمینی توانایی ایران در ضربه وارد کردن به تمامی نقاط رژیم صهیونی و تمام پایگاههای آمریکا در منطقه (حدود ۳۵ پایگاه) با استفاده از موشکهای نقطهزن و پهپادهای دوربُرد. ۳- وضعیت داخلی وجود رهبری مقتدر و انسجام دفاع سرزمینی و بسیج عمومی. این سه مسئله «هزینه آغاز جنگ» توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی را به سطح بازدارندگی راهبردی میبرد. قدرت موشکی و پهپادی بهعنوان ستون بازدارندگی عمل میکند. در مساله موشکی ما پنج محور مهم داریم که دشمنان را به هراس انداخته است؛ ۱ـ تنوع برد: از ۳۰۰ تا بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر. ۲ـ حجم تولید انبوه و امکان شلیک همزمان صدها موشک. ۳ـ طیف جدید «هایپرسونیک» و «شبهبالستیک» همراه با تغییر مسیر. ۴ـ فناوری پهپادهای رادارگریز (شاهد، غزه، ابابیل). ۵ـ شبکه ادغامی پدافند و رادارهای چندلایه. اما در مقابل این نقاط قوت ایران، نقطه آسیب دشمن کجاست؟ رژیم جعلی صهیونیستی وسعت کوچکی دارد و تحمل برخورد موشکهای فراوان ایرانی را ندارد. آمریکا نیز نمیتواند همه پایگاههایش را همزمان محافظت کند.
پهنای جغرافیای ایران و دشواری عملیات زمینی و هوایی
جغرافیا دو نقش ایفا میکند؛ ۱ـ وسعت بیش از ۱.۶ میلیون کیلومتر مربعی ایران. هیچ بمبارانی نمیتواند قدرت نظامی ایران بزرگ را از کار بیندازد. ۲ـ وجود چند نقطه راهبردی در منطقه. تنگه هرمز، خلیج فارس، دریای سرخ و… که ایران با توجه به ظرفیت نیروهای مقاومت اسلامی آن را «اهرمهای فشار ژئواستراتژیک» میداند. از طرفی باید به هزینه سیاسی و جهانی جنگ برای آمریکا و رژیم صهیونی توجه کرد. سه هزینه کلیدی برای واشنگتن و تل آویو وجود دارد. ۱ـ ایجاد بیثباتی جهانی در بازار انرژی (تعطیلی بخشی از صادرات خلیج فارس). ۲ـ خطر کشیده شدن قدرتهای دیگر (روسیه، چین) به حمایت سیاسی–اقتصادی از ایران. ۳ـ نبود اجماع داخلی در آمریکا و رژیم صهیونی برای جنگی پرهزینه و بدون تضمین پیروزی.
جنگ ۱۲ روزه، عینالاسد، العدید و آرامکو
قبلا در چند رخداد واقعی آمریکا و رژیم صهیونیستی طعم شکست را از ایران چشیدهاند که برخی از آنها عبارتند از؛ ۱ـ حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد (۲۰۲۰). اولین ضربه مستقیم به پایگاه آمریکایی که بدون پاسخ نظامی متقابل باقی ماند. ۲ـ حمله پهپادی یمن با مدیریت ایران به آرامکو (۲۰۱۹). اثبات آسیبپذیری شدید سامانههای دفاعی آمریکا در عربستان. ۳ـ جنگ تحمیلی۱۲ روزه. قدرت فوق العاده موشکی ایران و شکست سیستم دفاعی رژیم صهیونی، آمریکا و غرب. ۴ـ حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی العدید. حملات موشکهای ایرانی سیستم دفاعی پوشالی آمریکا را شکست داد. در نتیجه ثابت شد که «اسرائیل و آمریکا در برابر سلاحهای ارزان و انبوه ایرانی از نظر پدافندی ناتواناند.» عنصر رهبری و انسجام داخلی یکی از عواملی بود که بدان اشاره شد. در این بخش چند نکته مورد توجه جدی است؛ ۱ـ وجود امام خامنهای به عنوان رهبری مقتدر. ۲ـ «انسجام قومی–مذهبی» در موضوع تهدید خارجی. ۳ـ شبکه گسترده بسیج، نیروهای داوطلب و تجربه جنگ گذشته. لذا جامعه ایران استحکام فوقالعادهای در جنگ خواهد داشت اما آمریکا و اسرائیل جامعهای تحملناپذیر در برابر تلفات دارند.
جنگ گسترده، پایان اسرائیل است
در این جنگ چند فرض متصور خواهد بود ۱ـ فرض حمله محدود دشمن. ایران پاسخ شدید منطقهای میدهد و اسرائیل در اینجا آسیبپذیرتر است. ۲ـ فرض حمله گسترده دشمن. «سیل موشکی و پهپادی» علیه مناطق شهری و زیرساختهای رژیم جعلی صهیونیستی به علاوه ورود تمام قد جبهه مقاومت اسلامی به صحنه و استفاده از تمام ظرفیتها و در نهایت اضمحلال رژیم. ۳ـ فرض اشغال ایران. ناممکن تلقی میشود و آمریکا و رژیم صهیونیستی توان اشغال ایران را ندارند و بدون اشغال، تغییر حکومت ایران ناممکن است. پس جنگ بیهدف میشود. در حمله به جمهوری اسلامی ایران، هیچ فرضی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا بازدهی مثبت ندارد اما در مقابل تمام پایگاههای آمریکا در آتش جبهه مقاومت خواهند سوخت و دیگر نامی از رژیم جعلی صهیونیستی هم باقی نخواهد ماند، لذا این جنگ را آنها ممکن است شروع کنند اما پایانش را ایران و جبهه مقاومت اسلامی تعیین خواهند کرد.
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین
