به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، آیات صفحه ۳۴۳ قرآن با یادآوری یک حقیقت پایهای آغاز میشود، یعنی نزول آب از آسمان. قرآن این نعمت را صرفاً یک رخداد طبیعی نمیبیند، بلکه آن را «آیه» معرفی میکند؛ نشانهای روشن از تدبیر الهی که جهان را بر مدار رحمت و حکمت میگرداند.
بنابر روایت فارس، دشمنان اما همواره با نادیدهگرفتن نشانهها شروع میکنند، دقیقاً همانطور که مشرکان مکه نزول باران را اتفاقی، بیحکمت و غیر وابسته به امر الهی میدانستند. قرآن با طرح سادهترین مثال، پرده از یک انحراف بزرگ برمیدارد، کسی که قدرت خدا را نمیبیند، دیر یا زود قدرتسازیهای پوشالی خود را مطلق میپندارد و در دشمنی با حق پیش میرود.
زمین بیدار و دلهای بیدار
در ادامه، خداوند از «زمین مرده» میگوید که با آب زنده میشود و اقسام محصولات از آن میرویاند. این تصویر فقط یک تشبیه زیبا نیست؛ هشداری است برای کسانی که حقیقت را انکار میکنند. زمینِ خشک وقتی مستعد تحول است، پس دلهایی که خود را به مردگی زدهاند هم میتوانند بیدار شوند، اگر نخواهند لجاجت کنند.
اما دشمنان حق معمولاً از همین نقطه فرار میکنند؛ نمیخواهند بپذیرند که نیازمند تغییرند. لجاجت آنان مثل زمین سوختهای است که حتی باران هم روی آن اثر نمیگذارد. قرآن با این تعبیر، ریشه دشمنی را در «امتناع از پذیرش حقیقت» نشان میدهد، نه در نبود دلیل.
نخلها، باغها و هشدار مقابل چشم
آیهای که از باغهای خرما و انگور سخن میگوید، در واقع مخاطب را به یک صحنه ملموس میبرد؛ چیزهایی که مردم به چشم میدیدند. اما دشمن همیشه همین نقطه را انکار میکند: آشکارترین دلایل را.
او نمیگذارد انسان از واقعیت جلوی چشم، به حقیقت پشت پرده برسد. درسی که آیات میدهند این است که دشمنشناسی باید از همینجا آغاز شود: کسی که حقیقتهای واضح را تحریف یا پنهان میکند، در گام بعدی بزرگترین جنایات را هم توجیه خواهد کرد.
دامداری و بهرهمندی، اما دشمنی همچنان پابرجاست
وقتی قرآن از دامها سخن میگوید که در آنها «درسهایی» برای انسان است هدف فقط یادآوری نعمتها نیست. این آیات نشان میدهند که دشمنی انسان با حق اغلب در شرایط رفاه و برخورداری شکل میگیرد، نه در تنگدستی. برخورداری از مواهب خدا اگر به شکر، تقوا و فروتنی منجر نشود، به غرور و طغیان تبدیل میشود.
دشمنان پیامبران دقیقاً از همین نقطه لغزیدند، نعمت را دیدند، ولی مُنعِم را ندیدند، یا دیدند و انکار کردند. بنابراین آیات در قلب یک پیام تربیتی، یک تحلیل سیاسی و فکری هم ارائه میکنند، یعنی سرچشمه بسیاری از ستیزهای تاریخی با پیامبران، نه فقر ذهنی بلکه رفاه مغرورانه بوده است.
نوح، روایت یک دشمنی که هنوز تکرار میشود
با رسیدن به آیات مربوط به نوح، جریان دشمنشناسی وارد مرحله صریحتری میشود. قرآن میگوید نوح بهعنوان پیامبری با رسالتی روشن فرستاده شد: در برابر فساد، انحراف و دشمنی آشکار قومش بایستد. قوم نوح دشمنی خود را پنهان نمیکردند، نه از سر نادانی، بلکه از سرِ عادت به قدرتورزی و رها بودن در فساد. این همان الگویی است که قرآن میخواهد برای امروز ما زنده کند، دشمن انبیا همیشه خودش را صاحب حق و پیامبر را «تهدید منافعش» میدید.
لجاجت قوم نوح، دشمن وقتی دست به تحریف میزند
قوم نوح گفتند: «تو هم مثل ما انسانی بیش نیستی.» این روش دشمنی، یعنی تبدیل پیامبر به یک انسان معمولی بیاعتبار، همان الگویی است که بعدها دشمنان پیامبران دیگر نیز تکرار کردند.
تحریف شخصیت، کوچکسازی حقیقت و مشروعیتزدایی از رهبران الهی ابزارهایی است که همیشه در بسته دشمنان وجود داشته. این آیات نشان میدهد که دشمنی با حق معمولاً از همینجا آغاز میشود: نه با جنگ، بلکه با تخریب چهره و ایجاد تردید.
دعای نوح، واکنش پیامبر به دشمنی سیستماتیک
وقتی نوح از تکرار لجاجت قوم خسته میشود، دست به دعا برمیدارد. این دعا یک واکنش شخصی نیست؛ اعلام این حقیقت است که وقتی دشمنی به حد «انسداد هدایت» میرسد، مرحله عذاب آغاز میشود. نوح میگوید: «مغلوب شدم»؛ یعنی همه شیوههای هدایت را آزمودهام و دشمن کماکان بر دشمنی خود پافشاری دارد. این اعتراف درسی مهم برای امروز میدهد: دشمنی که ریشهدار، سازمانیافته و ضد حقیقت باشد، با نصیحت اصلاح نمیشود.
معجزه کشتی، پاسخ الهی به تهدید دشمنان
خداوند در پاسخ به دعا، فرمان ساختن کشتی را میدهد. این کشتی دو معنا دارد، اول نجات اهل ایمان، دوم فروپاشی شبکه دشمنی.
این آیات نشان میدهد که سنت الهی همیشه دوگانه است، نجات و نابودی. کشتی نوح فقط یک وسیله نجات نبود، نماد مدیریت بحران در برابر دشمنی جمعی بود. قرآن میخواهد بگوید: اگر دشمنی بزرگ شود، خدا راه نجات را هم متناسب با آن بزرگ میکند.
تلاوت این آیات را که در صفحه ۳۴۳ قرآن کریم واقع است، ببینید و بشنوید.
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین

