چهارشنبه , 19 آذر 1404 - 8:48 بعد از ظهر

کسب‌وکار در ایران از همه جا بهتر است | گفت‌وگو با یکی از سرشناس‌ترین کارآفرینان ایران درباره شکست‌ها و موفقیت‌های تجارت در ایران


به گزارش ایده روز آنلاین، علیرضا یونچی، یکی از شناخته‌شده‌ترین و باسابقه‌ترین تجار و کارآفرینان ایران، در گفت‌وگو با همشهری تجربه‌های زندگی کاری خود را از کودکی در بازار تبریز تا امروز روایت می‌کند.

او درباره نخستین کارهای پولسازش، شکست‌ها و موفقیت‌هایش، همچنین نحوه مواجهه با چالش‌ها و ریسک‌ها صحبت می‌کند. یونچی نکاتی درباره اهمیت نوآوری، کارگروهی و اصول کسب‌وکار ارائه می‌دهد و توصیه‌هایی عملی برای جوانانی دارد که می‌خواهند وارد مسیر کارآفرینی شوند.

او متولد ۱۳۳۹ در تبریز است. از کودکی کار را در بازار شروع کرده و پس از راه‌اندازی ده‌ها کسب‌وکار موفق از تولید تا تجارت، امروز بخش زیادی از وقت خود را صرف انتقال تجربه به جوانان می‌کند. گفت و گوی برنامه پیشران تلویزیون همشهری را با وی در زیر می خوانید.

آقای یونچی، در حال حاضر شغل و فعالیت اصلی شما چیست؟

من کارم تجارت است. امروز در تکمیل یک کارخانه موتورسیکلت فعال هستم. همزمان واردات کاغذ هم انجام می‌دهم؛ البته سرعت کارها کند شده، ولی من کندش نکرده‌ام. هر کاری که سالم باشد انجام می‌دهم. تجارت من عمدتا کاغذ و مقواست اما با مشکلات مقرراتی زیادی مواجهیم. بعضی‌ها بدون مشورت مقررات می‌گذارند و اسمش را می‌گذارند راهبری مردم. این در حالی است که بسیاری از مشکلات از مشورت نکردن است.

وقتی نوجوان بودید، مثلا ۱۵–۱۴ ساله، تصور می‌کردید در آینده چه شغلی داشته باشید؟

خانواده ما تماما کاسب بودند. در فامیل پدری و مادری، از ۵۰۰–۴۰۰ نفر شاید ۳ نفر حقوق‌بگیر نداشتیم. من از بچگی در خانه هر فامیلی که می‌رفتم فقط حرف کسب‌وکار می‌شنیدم. آینده‌ام مشخص بود: باید کاسب شوم. این اجبار خانواده نبود، علاقه شخصی بود.

خیلی‌ها آرزو دارند از ایران بروند. شما در ۱۴–۱۳ سالگی از آلمان برگشتید. چرا؟

روحیه‌ام سازگار نبود. هنوز هم با سبک زندگی آنجا کنار نمی‌آیم. چند سال پیش هم اقامت اروپا را بعد از بیش از ۴۰ سال باطل کردم.

این‌طور نیست که نروم، می‌روم اما برای زندگی و کار نمی‌مانم. اینجا کسب‌وکار از همه جا بیشتر است. آرامش اینجا را هیچ‌جا پیدا نکردم. همین الان اگر بخواهم با ۲۰۰–۱۰۰ هزار دلار می‌توانم در خیلی از کشورها اقامت بگیرم، ولی نرفتم.

همان زمان که از آلمان برگشتید چه چیزی در ایران باعث شد بمانید؟

دلم می‌گیرد، همانطور که در تهران هم دلم می‌گیرد. ولی در شهرهای مختلف ایران اصلا احساس غریبی ندارم. ۲ روز در یک همایش کارآفرینی اردبیل بودم؛ احساس آزادی مطلق داشتم. با اینکه خانه و زندگی‌ام تهران است، تهران را خیلی دوست ندارم اما در سایر شهرهای ایران چنین احساسی ندارم. در هیچ کجای ایران من احساس غریبی نمی‌کنم.

پدر یا پدربزرگ شما از پیشروهای تجارت در ایران بودند؟

بله. پدرم نخستین واردکننده ماشین حساب به ایران بود.

این روحیه پیشرو بودن از کجا آمده؟

یک مثال بزنم: «شیری که از گاو می‌دوشی، خامه‌اش مال کسی است که اول می‌دوشد.» نوآوری همین است. استیو جابز را ببینید؛ اصل ایده‌ها را از جاهای دیگر دید و بهترش کرد.

من هم هر کاری کردم، با نوآوری و کارگروهی بوده است. در ۲۱سالگی با پسرعمویم سیروس یونچی وارد حوزه لوازم خانگی شدیم؛ کاری که ۲-۳ سال وقفه داشت ولی ما دوباره راهش انداختیم. خیلی هم کار خوبی بود.

چرا ادامه ندادید؟

وزارت صمت اذیت کرد. شاید اگر بخواهیم بگوییم که دلایل تأخیر در توسعه اقتصادی ایران چیست و چرا در خیلی از موارد روند حرکت کند بوده، من وزارت بهداشت یا وزارت علوم را مقصر این وضع نمی‌دانم بلکه مقصر اصلی وزارت صمت است. من قصور را از وزارت صمت می‌بینم و روزبه‌روز هم بدتر می‌شود.

شما در کودکی در حجره پدرتان فرش‌فروشی می‌کردید. خاطره‌ای از آن دوران دارید؟

یونچی: بله. من ۱۴–۱۳ ساله بودم. یادم هست پدرم یک پشتی داد دستم و گفت برو در بازار بفروش. اعتراض کردم، گفت: «برو دستفروشی‌ات را بکن. تا شاگردی نکنی یاد نمی‌گیری.»

روز سوم یا چهارم یک مشتری آمد و شک کرد نکند جنس دزدی باشد. گفتم بیا حجره بابام. رفتیم و خرید کرد. بعدها فهمیدم آن مشتری را خود پدرم فرستاده بود تا یاد بگیرم.

پدر و مادرها باید بچه‌ها را بفرستند خرید کنند. از بقالی، از میوه‌فروشی… یاد بگیرند. چه اشکالی دارد این دادوستد است که بچه‌ها باید آن را یاد بگیرند.

نخستین کاری که از آن پول درآوردید چه بود؟

با تیوب دوچرخه تیرکمان می‌ساختم. آن را می‌فروختم و ساندویچ، آلبالوخشک و بامیه می‌خریدم.

بعدتر اجاره دوچرخه نخستین کار جدی من بود. صبح خودم دوچرخه را می‌بردم، بعد اجاره می‌دادم. پدرم می‌گفت هر کس دوچرخه می‌گیرد یا رسید بده یا ۲ شاهد بگیر. امروز هم اصول کسب‌وکار همین است. عیب کالا را بگو، محسناتش را اغراق نکن.

نخستین کار پولساز جدی شما چه بود؟

کارخانه عطر و ادکلن داشتیم. خیلی سود داد ولی برکتش کم بود. نمی‌دانم چرا. اما کارهای فرش، کاغذ و موتورسیکلت برکت خوبی دارند. برخی کالاها برکت کمی دارد.

بزرگ‌ترین شکست شما چه بود و چطور بلند شدید؟

زمان قطعنامه. آن زمان ما در کار واردات لوازم خانگی، موتور و قالب‌های ساعت بودیم که از خارج کشور وارد می‌کردیم. من خانه عالی در شمیران و ماشین خوب داشتم. با اعلام قطعنامه طلبکارها ریختند سرم. ۴۸ ساعت فکر کردم ببینم چه کنم. دیدم تحمل ندارم هر لحظه یکی در بزند. خانه و وسایل را فروختم و همه چک‌ها را نقد کردم و دادم. از آن روز تا امروز یک چک برای فردا نکشیده‌ام. نه نسیه می‌خرم و نه نسیه می‌فروشم. خیلی هم راضی هستم.

یک خاطره از حضور در رسانه‌ها که برایتان خاص بود؟

اجازه بدهید در وهله اول من به‌طور عام از رسانه‌ها تشکر کنم. من در سال‌های گذشته تا این اندازه از قدرت رسانه آگاه نبودم. من ابتدا در رسانه‌ای حاضر شدم و باید تجاربم را به مردم انتقال می‌دادم. بازخوردهای زیادی از شهرهای مختلف داشتم. در شهرستان‌ها مردم علاقه‌مند هستند. برنامه «میدون» تأثیر زیادی داشت. در ۳ سال اول ۲۷هزار شغل ایجاد شد. بازخورد مردم شهرستان‌ فوق‌العاده بود.

مثلا همین چند شب پیش در اردبیل آبگرم رفته بودیم. مسئول بلیت گفت: شما باعث شدید من کسب‌وکارم را درست کنم. حتی پول هم نگرفت. این برای من لذتبخش است.

یکی از کارهایی که برای شما سود خوبی داشت چه بود؟

یکی از بهترین‌ها مربوط به خرید اتوی استوک از آلمان بود. یکی از شرکا از آلمان زنگ زد گفت ۵ هزار اتو در انبار هست، هرکدام ۱۵ مارک. درحالی‌که قیمت واقعی آنها ۳۰مارک بود. پول نداشتیم، جنس را پیش‌فروش کردیم. وقتی جنس رسید، سودی بردیم که با آن یک خانه در هامبورگ خریدیم؛ همان خانه الان سفارت ایران در هامبورگ است. با پول آن حتی در تهران هم ۳-۲ خانه خریدیم و یک انبار در جاده کرج و چند ماشین خریدیم. آن زمان ۲۶ ساله بودم.

نقش شانس در موفقیت شما چقدر بوده؟

من به شانس اعتقاد ندارم. پدر و مادر اگر ازت راضی باشند، این می‌شود شانس. خدا ازت راضی باشد، می‌شود خوش‌شانسی. شانس اتفاقی نیست.

اگر به ۲۰ سالگی برگردید، چه توصیه‌ای به‌خودتان می‌کنید؟

اگر مشورت بیشتری می‌کردم نصف شغل‌های ایران همین حالا برای من بود. اهل مشورت باشید. از اصول کسب‌وکار غافل نشوید. مواظب حلال و حرام باشید. من کارگروهی را دوست دارم خیر و برکت در کارگروهی است.

جوانی که امروز پارتی ندارد و سرمایه‌ای هم ندارد، باید از کجا شروع کند؟

عرضه داشته باشد. من پارتی نداشتم. از امکانات نام و خوشنامی پدرم استفاده کردم اما خودم را ثابت کردم.

یک فرمول می‌گویم:

۱) یک تخصص یاد بگیرید.

سازمان فنی‌وحرفه‌ای ۶۱۰۰ شغل دارد.

۲) اگر خانم خانه‌دارید: فهرست مشاغل خانگی را جست‌وجو کنید. ۳۸۹ شغل است. یکی از آنها را یاد بگیرید.

۳) بهانه نیاورید.

کسی که می‌گوید چون پارتی ندارم نمی‌توانم، تنبل است.

شب باید زود بخوابد، صبح زود بیدار شود، آموزش ببیند.

جوانی که هیچ تخصصی ندارد از کجا شروع کند؟

یک شغل فنی یا حرفه و فن یاد بگیرد.

جوشکاری، کمک‌های اولیه، تعمیرات، نجاری…

یاد گرفتن تخصص شرط اول است.

جوان‌ها می‌گویند سرعت زندگی بالاست و احساس عقب‌ماندگی دارند. چه کنیم سریع‌تر به هدف برسیم؟

خودتان را با کسی مقایسه نکنید. این مقایسه‌ها باعث شده جوان‌ها ساعت فیک بخرند، لباس فیک بپوشند، ماشین بگیرند تا پز بدهند.

پز دادن زندگی نیست.

مردم ۲ دسته‌اند؛ یا لوکوموتیو هستند یا واگن. یا باید بکشید یا هل بدهید. انتخاب با خودتان است. من از ۱۴–۱۳ سالگی لوکوموتیو بودم.

تفاوت عمده ذهنی نسل شما با نسل جدید چیست؟

یونچی: نسل هر چی می‌خواهد باشد. الان من شخصی را سراغ دارم که متولد ۱۳۸۵است و در حال بومی‌سازی اپلیکیشن‌های اندروید وای او اس برای من است. پول خوبی هم در آن است. با هم شریک هستیم. نسل جدید باید حرکت کند. فرزند زمانه خویش باشد.

اگر بخواهید یک مهارت را به نسل جدید یاد بدهید چه مهارتی را یاد می‌دهید؟

صبر و هوش مصنوعی. به شما قول می‌دهم که سال آینده هر کسی هوش مصنوعی را یاد نگرفته باشد بی‌سواد حساب می‌شود. اگر با هوش مصنوعی نتوانید کار کنید بی‌سواد مطلق هستید. هوش مصنوعی قطعا بسیاری از شغل‌ها را از بین می‌برد.

وجه مشترک آدم‌های موفق چیست؟

اتکابه‌نفس و توکل برخدا. به کسی آویزان نمی‌شوند و از موقعیت‌ها به بهترین شکل استفاده می‌کنند. وجه مشترک همه کاسب‌های خوب پیگیری است. ادیسون و تسلا همزمان بودند. تسلا خیلی نق می‌زد. تا تسلا نق بزند ادیسون الکتروموتور را اختراع و شرکت جنرال الکتریک را راه‌اندازی کرد.

نق زدن، ایرادگیری و غیبت کردن مال آدم‌های کارآفرین نیست.


Source link

درباره ی ایده روز آنلاین

مطلب پیشنهادی

هشدارهای عارف درباره شرایط ویژه کشور پس از «جنگ ۱۲ روزه»/ مداخله نهادهای بیرونی در امور دانشگاهی باید متوقف شود

به گزارش خبرگزاری ایده روز آنلاین، محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهور، در سومین جلسه بررسی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *