به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری ایده روز آنلاین، تحولات سوریه در سال نخست پس از سقوط حکومت بشار اسد را نباید صرفاً از منظر جابهجایی قدرت داخلی ارزیابی کرد بلکه رویدادی ساختاری است که بهطور بنیادین قواعد بازی در خاورمیانه را بازتعریف کرده است. برخلاف الگوهای فروپاشی در عراق و لیبی، که تحت تأثیر مداخله مستقیم نظامی قدرتهای خارجی شکل گرفتند، سوریه از مسیر دیگری وارد مرحله انتقالی شد.
مسیر «انباشت طولانیمدت قدرت توسط گروههای مسلح غیردولتی» و سپس فرسایش تدریجی دولت مرکزی فرایندی بود که در روز 8 دسامبر 2024 به نتیجه رسید و چنین فرایندی در ادبیات امنیتی به عنوان Insurgent State Formation (تشکیل دولت توسط شورشیان) توصیف میشود که بنظر می رسد یکی از الگوهای محتمل تحولات آتی منطقه خواهد بود.
سوریه پس از بشار اسد طبق این سناریو به الگوی بالقوه دوره جدید در خاورمیانه تبدیل شده که در آن دولتها نه با لشکرکشی خارجی بلکه با فرسایش داخلی و قدرتیابی تدریجی بازیگران شورشی داخلی دگرگون میشوند.
نیروهای سیاسی و اجتماعی محروم به ویژه اقلیتها در این چهارچوب به ابزار فشار قدرتهای بین المللی بدل میگردند و خطوط نبرد سنتی جای خود را به مداخله کمهزینه، نفوذ نقطهای در مناطق قومی تغییر شکل میدهد.
از این رو کشورها با ساختارهایی شکننده در سطح منطقه خاورمیانه روبرو خواهند بود چراکه سوریه نهتنها موردی منفرد نیست بلکه «شاخص هشداردهنده» ورود به عصر جدید در خاورمیانه است که برای تحلیل آن، نگاه به روندهای جاری در این کشور ضرورتی گریزناپذیر است.
برای فهم روند جدید درحال وقوع در خاورمیانه رخدادهای سال نخست حکومت جدید سوریه به رهبری محمد جولانی با مجموعهای از پروندههای پیچیده و بههمپیوسته جای بررسی ویژه دارد چراکه هرکدام از این پرونده ها وزن امنیتی و پیامدهای فرامرزی قابل توجهی دارند.
مهمترین این پروندهها، مسئله کردهای شرق فرات و ساختار قدرتمند «قسد» هستند که با پشتوانه حمایت خارجی، کنترل منابع نفتی، و ارتباط جغرافیایی با عراق به نقطه کانونی رقابتهای منطقهای تبدیل شده و همین پیچیدگی باعث شده تا هرگونه اقدام برای تغییر توازن این مناطق میتواند تعادل سهجانبه میان آمریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی را بههم بزند.
در کنار این پرونده، وضعیت انتقال سیاسی در دمشق هم چالشی بنیادین است و فروپاشی ساختارهای اداری و امنیتی دوره اسد، دولت جدید را با یک خلأ نهادی مواجه کرده که در پژوهشهای دولتهای ورشکسته به عنوان Post‑Authoritarian Vacancy (خلاء پس از اقتدارگرایی) شناخته میشود.
دولت فعلی دمشق با ساختاری فاقد منابع اداری، مالی و امنیتی برای اعمال حاکمیت سراسری شده است و ناگزیر در میدان رقابت بازیگران بین المللی، منطقهای و محلی قرار گرفته است.
بُعد دیگری که کمتر مورد توجه قرار گرفته، وضعیت اقلیتهاست که در مدل سوریه سازی در ارتباط با دیگر کشورهای منطقه نیز مورد مدنظر است و کشورهای منطقه باید بر لزوم حل مشکلات در این منطقه و تقویت عدالت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به آن توجه داشته باشند.
به عنوان نمونه در سوریه گروههای قومی و مذهبی که پیشتر تحت چتر امنیتی دولت مرکزی قرار داشتند اکنون در معرض آسیبپذیری مضاعفاند و بازیگران منطقه بهسرعت این خلأ را به ابزار نفوذ تبدیل کردهاند.
انتهای پیام/
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین
