خبرگزاری ایده روز آنلاین؛ گروه اقتصاد _ علی فروزان فر؛ درک مسیر تاریخی جمعیت ایران بدون بازخوانی ریشههای آن ممکن نیست. تغییرات امروز از بستهشدن پنجره جمعیتی تا بحران صندوقهای بازنشستگی محصول روندی است که از بیش از هفتاد سال پیش آغاز شد؛ مسیری که از جامعهای جوان و پر زاد و ولد در اواخر دهه ۱۳۲۰، به جامعهای در آستانهی سالمندی در دهه ۱۴۰۰ رسیده است.
ایران که در میانه قرن بیستم، با پایهای پهن و رأس باریک در هرم سنی، یکی از جوانترین کشورهای آسیا بود و نرخ باروری بالا، امید به زندگی پایین و شکافی عمیق میان نسلها چهره جمعیت را شکل میداد، اما سیاستهای بهداشتی، مهاجرتهای شهری، و تحولات اقتصادی دهههای بعد، به تدریج ساختار جوانی آن را به میانسالی کشاندند.
اکنون برای فهم دقیق مسیری که ایران از «آغاز گذار جمعیتی» تا «لحظه انفجار موالید» طی کرده است، باید آرایش جمعیت در هر مقطع تاریخی بازسازی شود؛ چرا که ترکیب عددی و سنیِ نسلها در دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۷۰، بذر وضعیتی را کاشت که امروز با عنوان بحران تعادل بین نسلهای شاغل و بازنشسته شناخته میشود.
در ادامه گزارش قبلی با عنوان «پایان دوران طلایی نیروی کار؛ ایران در آستانه ورود به اقتصاد سالمندی» که روز سه شنبه ۲۵ آذر منتشر شد، و از ایرانِ دهه ۱۳۲۰ با امید به زندگی کوتاه، تا انفجار جمعیت دهه ۱۳۶۰ که سنگبنای فشار کنونی بر صندوقهای بازنشستگی را بنا نهاد، سخن گفتیم، بخش پیشرو با اتکا به دادههای تاریخی و هرمهای سنی، تصویری روایی و تحلیلی از مراحل بعدی این دگرگونی ارائه میدهد.
آغاز پنجره جمعیتی یا پیشدرآمد بحران؟ ایران در سال ۱۳۸۰ میان فرصت طلایی و سایه ناترازی صندوقها در آینده
هرم جمعیتی سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰ خورشیدی) تصویر لحظهای است از کشوری که بر لبهی فرصت و بحران ایستاده بود؛ جایی که نسل پرشمار متولد دهه ۶۰ به آستانهی سن کار رسید و ساختار سنی ایران برای نخستینبار از شکل جوانی انفجاری به هرم «ستونی» تغییر یافت. آنچه باید به جهش اقتصادی و انباشت ذخایر صندوقهای بازنشستگی منجر میشد، بهواسطهی بیکاری، ناکارآمدی نهادی و بهرهوری پایین، تنها به عبور بیثمر از پنجره جمعیتی انجامید.
بررسی هرم سنی ایران در سال ۱۳۸۰ خورشیدی (۲۰۰۱ میلادی) نشان میدهد که قاعده عریض و جوان دهههای پیش از آن بهتدریج باریک شده و بدنهی هرم در سنین ۱۵ تا ۲۵ سال به بیشترین تراکم رسیده است (تصویر زیر).
این تغییر شکل، نشانه قطعی ورود ایران به عصر گذار جمعیتی میانی و آغاز رسمی «پنجره جمعیتی» است؛ دورهای که سهم جمعیت فعال (۱۵ تا ۶۴ سال) به حدود ۶۹ درصد رسیده بود و تنها ۲۵ درصد جمعیت زیر ۱۵ سال و کمتر از ۵ درصد بالای ۶۵ سال بودند.
در این مقطع، سیاستهای کنترل موالید دهه ۱۳۷۰ اثر خود را بهطور آشکار بر پایین هرم گذاشته بود و نرخ باروری کل از ۵.۵ فرزند در اواخر دهه ۶۰ به حدود ۲.۲ فرزند به ازای هر زن کاهش یافته بود. امید به زندگی نیز به حدود ۶۹ سال رسیده و شاخصهای بهداشتی رو به بهبود بودند. اما این دگرگونیها با وجود ظرفیت بالقوهی عظیم نیروی جوان، در اقتصاد ایران بازتاب معکوس یافت.
بنا به گفتهی برخی از کارشناسان این مقطع در واقع «آغاز فرصت طلایی» بود، اما متأسفانه فرصت انباشت در صندوقهای بیمهای از میان رفت. نیروی انسانی جوانی که میتوانست موتور رشد و پشتوانه مالی صندوقها باشد، بهدلیل ساختار ناکارآمد بازار کار و سیاستهای اشتغال موقت، به عامل فرسایش منابع بیمهای بدل شد.
در نگاه برخی دیگر، همین سالها نقطهی آغاز وابستگی ساختاری صندوقهای بازنشستگی به بودجه دولت بود؛ از آن پس، مسیر وابستگی مالی چنان افزایش یافت که طبق گزارش رسمی، تا اوایل دهه ۱۴۰۰، ۱۵ تا ۲۰ درصد کل بودجه عمومی کشور صرف کمک به صندوقهای بازنشستگی میشد.
نظرات انتقادی کارشناسی حاکی از آن است که نظام فعلی تأمین اجتماعی، هنوز بر مدل قدیمی PAYG (پرداختبههنگام) بنا شده و نرخ جایگزینی بیش از ۱۰۰ درصد برای برخی سطوح بازنشستگی تعیین شده است؛ درحالیکه امید به زندگی نسبت به دهه ۱۳۵۰ بیش از ۱۸ سال افزایش یافته بود.
بنابراین، هرم جمعیتی سال ۱۳۸۰ نه تنها نماد «بلوغ جمعیتی» بلکه آینهای از فرصت ازدسترفته اقتصادی شد. بدنه فربهی میانی آن — همان نسل متولد دهه ۶۰ شمسی — به تدریج در دهه ۱۴۰۰ وارد میانسالی میشود و طی دو دهه آینده موج بازنشستگی این نسل، بهگفته کارشناسان، «بحران صندوقها را از ناترازی به فروپاشی» سوق خواهد داد.
هرم سال ۱۳۸۰ تصویری از تلاقی دو روند تاریخی است: یکسو جوانی شتابان و باروری مهارشده، و سوی دیگر آغاز اتکای صندوقها به بودجه دولت. فرصتی که میتوانست سکوی جهش اقتصادی باشد، زیر فشار ناکارآمدی به نقطهی آغاز کسری مزمن بدل شد. نسل پرشمار دهه ۶۰ که در این هرم تازه وارد سن کار میشد، در انتهای دهه ۱۴۱۰، در آستانهی بازنشستگی ایستاده است — حلقهای که اگر اصلاحات ساختاری فوری رخ ندهد، چرخه بحران را برای نیم قرن آینده کامل خواهد کرد.
اولین جرقههای میانسال شدن جمعیت؛ آیا سال ۱۳۹۰ نقطه پایان جوانی ایران بود؟
هرم جمعیتی سال ۱۳۹۰ شمسی تصویر جامعهای است که از منظر ساختار سنی، دیگر نه جوان است و نه پیر؛ این هرم (تصویر زیر) بهروشنی نشان میدهد که ایران در پایان دهه ۱۳۸۰ شمسی از مرحله انفجار زاد و ولد و رشد سریع عبور کرده و وارد دوره تثبیت و کاهش تدریجی جمعیت کودک شده است؛ مرحلهای که کارشناسان از آن به عنوان دوره میانسالی جمعیت و «آخرین نفسهای پنجره جمعیتی» یاد میکنند.
بررسی نمودار جمعیت ایران در این سال نشان میدهد که بدنه هرم بهطور آشکار در سنین ۲۰ تا ۳۵ سال حجیم شده و بخش زیرین آن (زیر ۱۵ سال) نسبت به دهه پیشین بهطور محسوسی باریک شده است. این بدان معناست که همان نسل پرجمعیت دهه ۱۳۶۰ که در هرم سال ۱۳۸۰ تازه به سن اشتغال رسیده بود، اکنون در ابتدای سال ۱۳۹۰ به ردهی سنی میانسالان جوان تبدیل شده و در اوج فعالیت اقتصادی و بهرهوری قرار گرفته است.
اینبار بر خلاف دهه ۱۳۶۰ که فشار جمعیتی در قاعده هرم بود، در ابتدای سال ۱۳۹۰ فشار اصلی در میانه هرم متمرکز است؛ جایی که میلیونها نفر از نیروی فعال وارد بازار کار شدند اما اقتصاد کشور هنوز نتوانسته بود ظرفیت جذب آنها را فراهم کند. با وجود سهم بالای جمعیت فعال (حدود ۷۰ درصد کل جمعیت)، نشانههای بحران آینده خود را در همینجا نشان داد؛ نسلی که قرار بود پشتوانه صندوقها شود، بهدلیل بیکاری، اشتغال غیررسمی و بهرهوری پایین، در عمل نتوانست ذخیرهای پایدار برای آینده تشکیل دهد.
در همین سالها، روند افزایش امید به زندگی به حدود ۷۱ سال رسیده و نرخ باروری کل به زیر ۲ فرزند کاهش یافته بود. این تغییر، هرچند در ظاهر نشانهای از بهبود رفاه اجتماعی بود، اما در بلندمدت به معنای عبور قطعی از حالت جوانی و حرکت آهسته بهسوی سالمندی بهشمار میآمد. در عین حال، جمعیت سالمند بالای ۶۵ سال برای نخستینبار از ۶ درصد کل جمعیت عبور کرد که نسبت به سال ۱۳۸۰ رشد محسوس داشت.
هرم جمعیتی سال ۱۳۹۰، آینهای از جامعهای است که از دوران جوانی، پرشتاب در حال فاصله گرفتن است و هنوز به سالمندی کامل نرسیده است؛ جامعهای با ظاهر آرام اما درون نگران، که بیش از دوسوم جمعیت آن فعال و جویای کارند، اما رشد اقتصادی و اصلاحات ساختاری همقدم با آن پیش نرفته است. بهبیان دیگر، هرم سال ۱۳۹۰ اولین زنگ خطر به صدا درآمد. جمعیتی که به زودی دیگر جوان نخواهد بود، اما برای پذیرایی از سالمندی نیز آماده نشده است.
حرکت بر لبه تیغ جمعیتی؛ آیا هرم ۱۴۰۴ نشان میدهد که ایران دیگر جوان نیست؟
هرم سنی ایران در سال ۲۰۲۵ تصویری روشن از واقعیتی نگرانکننده ارائه میدهد: جامعهای که هنوز از نظر عددی پرجمعیت و نیروی کار فراوان دارد، اما ساختار آن بهوضوح وارد فاز پیری زودرس شده است. این هرم بیش از هر زمان دیگری نشان میدهد که پنجره جمعیتی به سرعت رو به بسته شدن است — نسلی عظیم در میانهی هرم در حال رسیدن به مرز بازنشستگی، و پایهای که سالبهسال باریکتر میشود. کارشناسان هشدار میدهند که ایران اکنون در میانه دهه ۱۴۰۰ روی مرز گذار از «جمعیت فعال» به «جامعه پیر» ایستاده است.
بررسی نمودار سنی ایران (تصویر زیر) در سال ۲۰۲۵ میلادی (بر اساس دادههای سازمان ملل، World Population Prospects ۲۰۲۴) نشان میدهد که بدنه میانی هرم در ردههای ۳۵ تا ۴۵ ساله همچنان پرحجمترین بخش جمعیت کشور است؛ همان نسل دهه ۱۳۶۰ که اکنون در دوران میانسالی قرار دارد و در چشمانداز یک تا ۲ دهه آینده، وارد موج عظیم بازنشستگی خواهد شد.
در مقابل، پایه هرم که شامل سنین زیر ۱۵ سال است، بهطور محسوسی باریکتر شده و تنها حدود ۱۸ تا ۱۹ درصد جمعیت کل کشور را در بر میگیرد. این در حالی است که در میانه دهه ۱۳۶۰ سهم کودکان بیش از دو برابر این رقم بود. در رأس هرم نیز جمعیت بالای ۶۵ سال با رشد شتابان، به حدود ۱۱ درصد کل جمعیت رسیده است — رقمی که نسبت به سال ۲۰۱۱ تقریباً دو برابر شده و پیشدرآمد تغییر توازن جمعیتی بهسمت سالمندی است.
بدنه متورم نسلهای دهه ۵۰ تا ۶۰، که اکنون محور اصلی جمعیت فعال کشور را تشکیل میدهند، نشانهای از فشار آینده بر نظام بازنشستگی است. برخی کارشناسان تأکید میکنند که «در دهه ۱۴۳۰، نزدیک به ۳۰ درصد جمعیت کشور سالمند خواهند بود؛ یعنی هر فرد شاغل عملاً باید هزینه دو سالمند را بپردازد».
بر اساس برآورد آنها، نسبت پشتیبانی صندوقهای اصلی اکنون به حدود ۰.۵ نفر برای هر بازنشسته رسیده و در صورت ادامه روند کنونی، این نرخ تا سال ۱۴۱۵ به پایینتر از ۰.۴ خواهد رسید.
از نگاه برخی نیز، وضع موجود محصول همان «فرصت طلاییِ ازدسترفته» است؛ زمانی که در ۲ دهه گذشته، پنجره جمعیتی باز بود اما بیکاری، بهرهوری پایین و سیاستهای کوتاهمدت، اجازه نداد نیروی انسانی جوان به موتور انباشت ثروت و پشتیبانی از صندوقها تبدیل شود اما اکنون با جمعیتی روبهپیری مواجهایم که هنوز ساختار بازنشستگیاش اصلاح نشده و حتی شاخص بدهی دولت به صندوقها در حال صعود است.
بنابر گفته بعضی کارشناسان در سال مالی ۱۴۰۴ حدود ۷۷۰ هزار میلیارد تومان از منابع دولت صرف پرداخت تعهدات بازنشستگی خواهد شد؛ رقمی معادل یکپنجم بودجه کل کشور به بیان دیگر ساختار صندوقها امروز بیش از نود درصد به بودجه عمومی متکیاند.
بطور کلی نمودار ۲۰۲۵ از نظر جمعیتی بهقدری متقارن و ستونی است که بهظاهر میتواند نشانه ثبات باشد، اما در واقع آنچه به چشم نمیآید، نبود جانشین برای نسل در حال خروج از بازار کار است. جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله، که امروز باریکترین بخش هرم را تشکیل میدهند، در تعداد و سهم جمعیتی بهمراتب کمتر از نسل والدین خودند — بهعبارتی، هرم جمعیتی در ایران دیگر «جوانپایه» نیست.
در نهایت میتوان گفت هرم ۱۴۰۴ در نگاه نخست شبیه توازن است، اما در واقع توازن بر لبه بحران است. جامعه ایران دیگر از انفجار جمعیتی فاصله گرفته و بهآرامی در حال ورود به مرحلهای است که سالمندان بهجای کودکان، سهم بزرگتر هرم را تشکیل میدهند. صندوقهای بازنشستگی، درگیر تعهدات سنگین و ورودیهای کم، درست در لحظهای قرار گرفتهاند که چرخ جمعیتی در حال معکوس شدن است.
به بیان ساده، سال ۱۴۰۴ فقط یک نقطه آماری نیست؛ بلکه آخرین هشدار پیش از بسته شدن کامل پنجره جمعیتی ایران است — هشداری که اگر نادیده گرفته شود، دهه آینده به دوران تثبیت پیری اقتصادی و مالی کشور بدل خواهد شد.
بخش سوم این گزارش مربوط به بررسی ایران ۱۴۵۰ است که روز چهارشنبه ۳ دی ماه منتشر خواهد شد.
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین


