به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، از دیدگاه دین مبین اسلام جایگاه علم و عقل در حدی است که هدایت و عبادت خداوند متوقف بر آن ها شده است. هم در قرآن کریم و هم در احادیث معصومین (علیهم السلام) از جایگاه علم سخن گفته شده و مردم به سوی یادگیری علم نه تنها تشویق شده بلکه بر امت اسلامی فرض گردیده است.
بنابر روایت الشیعه، از امامان معصوم (علیهم السلام) درباره جایگاه علم احادیثی زیادی نقل شده و پیوسته مسلمانان را به فراگرفتن علم توصیه نموده است. امامان معصوم (علیهم السلام) با تبعیت از قرآن ارزش و اهمیت علم را برای مسلمانان و حتی همه بشر به صورت وسیع بیان فرموده اند و بر اساس آیه قرآن کریم که فرموده است: «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ؛[۱] (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمی کنند، و) متذکر نمی گردند.
امام کاظم (علیه السلام) درباره جایگاه علم فرموده است:
انَّ الزَّرْعَ یَنْبُتُ فی السَّهْلِ وَ لا یَنْبُتُ فی الصَّفا فَکذلِکَ الْحِکْمَهُ تَعْمُرُ فی قَلْبِ الْمُتَواضِعِ وَ لا تَعْمُرُ فی قَلْبِ الْمُتَکَبِّرِ الْجَبّارِ![۱]
زراعت در زمین های نرم می روید، نه روی سنگ ها! همچنین علم و حکمت تنها در قلب متواضعان جوانه می زند نه در قلب متکبران جبار!
نخستین گام در راه تحصیل دانش فروتنی است، فروتنی در برابر حق، فروتنی در برابر استاد، و در برابر هرکس که بیشتر از انسان می داند و می تواند چیزی به او بیاموزد.
به همین دلیل «جهل» و «تکبر» معمولًا قرین و همراه یکدیگرند، متکبران حاضر به اعتراف به جهل نیستند، و حتی اگر واقعیتی با روح تکبر و غرور آن ها نسازد نه تنها آن را انکار می کنند بلکه با آن به مبارزه بر می خیزند، سخن حق را از افراد هم ردیف یا پایین تر از خود نمی پذیرند، و غالباً در جهل مرکب می مانند.[۲]
حدیثی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره جایگاه علم و عقل و جهل نقل شده است که در اینجا آن را می آوریم:
متن حدیث
قَالَ: تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَإِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَهٌ وَ مُدَارَسَتَهُ تَسْبِیحٌ وَ الْبَحْثَ عَنْهُ جِهَادٌ وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَهٌ وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَهٌ لِأَنَّهُ مَعَالِمُ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ سَالِکٌ بِطَالِبِهِ سُبُلَ الْجَنَّهِ وَ مُونِسٌ فِی الْوَحْدَهِ وَ صَاحِبٌ فِی الْغُرْبَهِ وَ دَلِیلٌ عَلَی السَّرَّاءِ وَ سِلَاحٌ عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ زَیْنُ الْأَخِلَّاءِ.
یَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً یَجْعَلُهُمْ فِی الْخَیْرِ أَئِمَّهً یُقْتَدَی بِهِمْ تُرْمَقُ أَعْمَالُهُمْ وَ تُقْتَبَسُ آثَارُهُمْ وَ تَرْغَبُ الْمَلَائِکَهُ فِی خَلَّتِهِمْ لِأَنَّ الْعِلْمَ حَیَاهُ الْقُلُوبِ وَ نُورُ الْأَبْصَارِ مِنَ الْعَمَی وَ قُوَّهُ الْأَبْدَانِ مِنَ الضَّعْفِ وَ یُنْزِلُ اللَّهُ حَامِلَهُ مَنَازِلَ الْأَحِبَّاءِ وَ یَمْنَحُهُ مُجَالَسَهَ الْأَبْرَارِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ. بِالْعِلْمِ یُطَاعُ اللَّهُ وَ یُعْبَدُ وَ بِالْعِلْمِ یُعْرَفُ اللَّهُ وَ یُوَحَّدُ وَ بِهِ تُوصَلُ الْأَرْحَامُ وَ یُعْرَفُ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ .
وَ الْعِلْمُ إِمَامُ الْعَقْلِ وَ الْعَقْلُ یُلْهِمُهُ اللَّهُ السُّعَدَاءَ وَ یَحْرِمُهُ الْأَشْقِیَاءَ وَ صِفَهُ الْعَاقِلِ أَنْ یَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَیْهِ وَ یَتَجَاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یَتَوَاضَعَ لِمَنْ هُوَ دُونَهُ وَ یُسَابِقَ مَنْ فَوْقَهُ فِی طَلَبِ الْبِرِّ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ فَإِنْ کَانَ خَیْراً تَکَلَّمَ فَغَنِمَ وَ إِنْ کَانَ شَرّاً سَکَتَ فَسَلِمَ وَ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَهٌ اسْتَعْصَمَ بِاللَّهِ وَ أَمْسَکَ یَدَهُ وَ لِسَانَهُ وَ إِذَا رَأَی فَضِیلَهً انْتَهَزَ بِهَا لَا یُفَارِقُهُ الْحَیَاءُ وَ لَا یَبْدُو مِنْهُ الْحِرْصُ فَتِلْکَ عَشْرُ خِصَالٍ یُعْرَفُ بِهَا الْعَاقِلُ.
وَ صِفَهُ الْجَاهِلِ أَنْ یَظْلِمَ مَنْ خَالَطَهُ وَ یَتَعَدَّی عَلَی مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ یَتَطَاوَلَ عَلَی مَنْ هُوَ فَوْقَهُ کَلَامُهُ بِغَیْرِ تَدَبُّرٍ إِنْ تَکَلَّمَ أَثِمَ وَ إِنْ سَکَتَ سَهَا وَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَهٌ سَارَعَ إِلَیْهَا فَأَرْدَتْهُ وَ إِنْ رَأَی فَضِیلهً أَعْرَضَ وَ أَبْطَأَ عَنْهَا لَا یَخَافُ ذُنُوبَهُ الْقَدِیمَهَ وَ لَا یَرْتَدِعُ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ مِنَ الذُّنُوبِ یَتَوَانَی عَنِ الْبِرِّ وَ یُبْطِئُ عَنْهُ غَیْرَ مُکْتَرِثٍ لِمَا فَاتَهُ مِنْ ذَلِکَ أَوْ ضَیَّعَهُ فَتِلْکَ عَشْرُ خِصَالٍ مِنْ صِفَهِ الْجَاهِلِ الَّذِی حُرِمَ الْعَقْلَ.[۳]
جایگاه علم و ارزش آن
پیامبر (صلیاللَّه علیه و آله و سلم) فرمود: علم آموزید که آموختنش کاری نیک است، گفتگو در باره آن تسبیح خداست، بحث و بررسی آن جهاد به شمار می آید، آموزشش به آن کس که نمی داند صدقه محسوب می شود.
بذل و بخشش آن به اهلش سبب تقرب به خدا می گردد؛ زیرا دانش معیار شناسایی حلال و حرام است و دانشجو را به راههای بهشت می کشاند و از هراس تنهایی می رهاند و در غربت دمساز او می گردد، [دانش] راهنمای امور پنهانی است، اسلحه ای است برای مقابله با دشمنان، زیوری است برای دوستان.
در این حدیث از جهات متعدد به جایگاه علم پرداخته شده و آموختن آن به مثابه جهاد تلقی گردیده است.
جایگاه علم در سرفرازی مردم
خداوند به خاطر دانش، مردمی را سرافراز گرداند تا جایی که آنان را در امور خیر پیشوای دیگران سازد و از ایشان پیروی شود. و کارهایشان مورد توجه قرار گیرد و آثارشان قابل فراگیری گردد و فرشتگان شیفته دوستی آنانند؛ زیرا دانش، احیاگر دلها و روشنگر دیدگان از نابینائی است و سبب قدرت بدنی از سستی و تنبلی می شود.
و خداوند دارنده دانش را به مقام محبان می رساند و هم نشینی با نیکان را در دنیا و آخرت نصیبش گرداند. در سایه دانش، خدا را فرمان برند و پرستش نمایند و در سایه دانش، خداشناسی صورت پذیرد و به یگانگی شناخته شود و به وسیله دانش، صله رحم انجام گیرد و حلال و حرام شناسایی شود.
در فراز از حدیث جایگاه علم از نظر آثار آن بازگو شده است. یعنی علم آثار مثبت زیادی در زندگی انسان دارد. علم انسان را بینا کرده و در برابر حقایق قرار داده و انسان را به سوی سعادت دنیا و آخرت رهنمون می شود.
جایگاه علم در برابر عقل
دانش پیشوای عقل است. خداوند عقل را به نیک بختان دهد و از بدبختان دریغ نماید. صفت خردمند این است که در برابر رفتار جاهلانه، بردباری پیشه سازد و از کسی که به او ستم نموده درگذرد و نسبت به زیردست خویش فروتن باشد و بر بالادست خود در دست یافتن به کار نیک، سبقت گیرد.
و هر گاه خواهد سخن گوید، تدبر می نماید، اگر خوب است بگوید و سود برد و اگر آن سخن، بد است خاموشی گزیند تا سالم بماند و چون با فتنه ای مواجه شود به خدا پناه برد و دست و زبانش را نگاه دارد و چون فضیلتی بیند آن را غنیمت شمارد، شرم و حیا از او جدا نشود و حرص و آزمندی از او بروز ننماید؛ پس اینها ده خصلت است که خردمند به وسیله آن ها شناخته میشود.
در این فراز از حدیث جایگاه علم در برابر عقل به صورت واضح بیان گردیده است؛ به این معنا که علم و دانش، عقل انسان را رهبری می کند و سپس این عقل انسان است که صفات و خصلت های ارزنده را نصیب انسان می گرداند. اعتدال را در رفتار و عمل کرد انسان به وجود می آورد.
صفت جاهل و نادان
صفت نادان این است که با هر کس معاشرت نماید به او ستم کند و بر آن که زیر دست اوست تجاوز نماید و بر آن که بالادست اوست گستاخی کند. گفتارش از روی فکر و اندیشه نیست، چون سخن گوید گناهکار شود و چون خاموشی گزیند غافل گردد و اگر با فتنه ای مواجه شود به سویش می شتابد و در دست آن هلاک می گردد و چون فضیلتی بیند از آن رخ بتابد و کندی گیرد.
از گناهان گذشته اش باکی ندارد و در باقی مانده عمرش دست از گناه برندارد. از کار نیک سستی نماید و در انجام آن کند باشد، نسبت به آنچه از دست داده یا ضایع ساخته بی اعتناست؛ پس این ده صفت از صفات نادان است که از عقل بی نصیب می باشد.[۴]
نتیجه گیری
در دین اسلام جایگاه علم و ارزشمندی آن بسیار واضح و روشن است. حدیثی که بیان شد با کلمات بسیار عالی از جایگاه علم سخن گفته و مطالبی در آن بیان شده که هیچ دانشمندی به آن زبان نگشوده است.
از دیدگاه دین اسلام جایگاه علم مهمترین جایگاهی است که حتی عقل انسان را رهبری می کند. با توجه به آنچه که در این حدیث آمده است انسان باید در تحصیل آن تلاش به سزایی داشته باشد تا از تاریکی های جهل و نادانی، خود و جامعه خود را نجات دهد و عقل خود را با علم مزین نماید؛ زیرا بدون علم عقل انسان نیز کارآمدی خوبی ندارد و انسان جاهل نمی تواند از عقل خود به درستی استفاده کند.
پی نوشتها:
[۱] . سوره بقره، آیه ۲۶۹
[۲] . تحف العقول، صفحه ۲۹۶.
[۳] . یکصد و پنجاه درس زندگی، ص ۱۳۹.
[۴]. تحف العقول، ص ۲۸ – ۲۹ .
[۵]. ترجمه تحف العقول، ص ۴۹ – ۵۱.
منابع:
۱. قرآن کریم،
۲. بن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، قم، جامعه مدرسین، چ۲، ۱۴۰۴ق.
۳. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی علیه السلام، چ۱، ۱۳۸۲ش.
۴. مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و پنجاه درس زندگی، قم، نسل جوان، چ۳، ۱۳۸۶ش.
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین
