به گزارش ایده روز آنلاین، وطن امروز نوشت: رجب طیب اردوغان در راه تهران است؛ در روزهایی که اوضاع در منطقه چندان بر وفق مراد آنکارا نیست. ترکیه شاید حالا با تبعات جاهطلبیهای منطقهای خود و گشودن در جعبه پاندورای سوریه روبهرو شده است. سال گذشته در چنین روزهایی اردوغان و فیدان سرمست از چیزی بودند که خیال میکردند یک پیروزی راهبردی در شامات است. آرزوی دیرینه رهبر «آکپارتی» برای تصاحب سوریه محقق شده بود و ترکیه از فضای آشفته پساهفت اکتبر استفاده و با سقوط دولت بشار اسد معماری امنیتی منطقه را به طور بیسابقهای دگرگون کرد.
اما دستاوردهای این زلزله سیاسی در سوریهای که همواره مثل سدی در برابر رژیم صهیونیستی عمل میکرد، در سبد دولت اردوغان نرفت و در عوض انرژی اسرائیل و بنیامین نتانیاهو برای تغییر چهره خاورمیانه را آزاد کرد. از فردای سوریه به اصطلاح آزاد، این ارتش اسرائیل بود که در این کشور مانور داد با یک پیغام روشن برای ترکیه: اسرائیل اجازه ترکتازی آنکارا را در شام نخواهد داد. حالا با گذشت یک سال، رجب طیب اردوغان که احتمالا کشورش را در خلأ موقتی حضور ایران در منطقه، حاکم بلامنازع خاورمیانه میدید، خود را در محاصره رژیم صهیونیستی میبیند و اسرائیل راهبرد «مهار ترکیه» را با آرایش تهاجمی در اطراف آنکارا در پیش گرفته است.
این رهبر اخوانی در شرایطی راهی تهران میشود که در یک تنگنای راهبردی قرار گرفته است. اردوغان که همواره ایران را در عین همکاری، یک رقیب بالقوه منطقهای دیده و تلاش کرده مساله فلسطین را به نفع خود مصادره کند و ایران را از دمشق بیرون براند، حالا به زمین سفت واقعیت برخورد کرده است؛ سوریه بیثباتتر و چندپارهتر از هر زمانی است، دولت احمد الشرع به عنوان دولت دستنشانده، یک دولت فرومانده و متزلزل است، ترکیه توان مقابله با سیاستهای تهاجمی و تجزیهطلبانه اسرائیل در سوریه را ندارد و حتی کردهای سوریه تحت عنوان نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در ارتش ادغام نشدهاند. حتی در روزی که هاکان فیدان و ابراهیم کالین (رئیس دستگاه امنیتی) در اعتراض به این امر عازم دمشق شدند، نیروهای قسد با نظامیان جولانی درگیری گستردهای پیدا کردند. از نظر زیرساختی هم بهرغم برداشتن تحریمهای آمریکا و غرب، وضعیت سوریه اصلا خوب نیست و ترکیه به تنهایی قادر نیست از پس بازسازی این کشور برآید.
در کنار این موارد، کشته شدن رئیس ستاد کل ارتش لیبی و ۴ نظامی ارشد دیگر این کشور در سقوط هواپیمای آنها پس از برخاستن از آنکارا و پیمان سهجانبه اسرائیل، یونان و قبرس از دیگر نشانههای بسامان نبودن اوضاع منطقهای آنکاراست.
رابطه ترکیه و رژیم صهیونیستی به طور بیسابقهای در حال عزیمت به نقطه اوج خصومت است. تحولات ۲ سال گذشته الگوی روابط آنکارا- تلآویو را از همکاری پنهانی به رقابت و سپس به دشمنی تغییر شکل داده است. اگر پس از سقوط دولت بشار اسد، سوریه به میدانی برای تقابل فزاینده اردوغان و نتانیاهو تبدیل شد، مدیترانه شرقی حالا آوردگاه دیگری از زمین جدید درگیری است که نتانیاهو برای ترکیه تدارک دیده است؛ جایی که رهبران کشورهای رقیب ترکیه در شرق مدیترانه یعنی یونان و قبرس روز دوشنبه در بیتالمقدس اشغالی تشکیل جلسه دادند و نخستوزیر رژیم صهیونیستی از این فرصت برای هشدار به ترکیه و رجب طیب اردوغان استفاده کرد. نتانیاهو که در کنار کنستانتین میتسوتاکیس، نخستوزیر یونان و نیکوس کریستودولیدس، رئیسجمهور قبرس ایستاده بود، با کنایه به اردوغان گفت: «کسانی که خیال میکنند میتوانند امپراتوریها و سلطه خود را بر سرزمینهای ما دوباره برقرار کنند، باید این را فراموش کنند».
به نظر میرسد تلآویو و آنکارا به عنوان ۲ بازیگری که در سوریه سیاستهای حداکثری را دنبال کرده و حاضر به واگذاری نقش خود در این کشور نیستند، امتداد این رقابت خصمآمیز را به مدیترانه کشاندهاند. حملات بیامان اسرائیل به زیرساختهای سوریه، تحرکات رژیم صهیونیستی برای تغییر ژئوپلیتیک سوریه با نقشآفرینی در سویدا و همکاری با نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد)، رقابت ترکیه و اسرائیل را به منطق «حاصل جمع صفر» سوق داده و ادامه این روند حتی میتواند درگیری آنها را اجتنابناپذیر کند. بعد از سوریه و غزه، حالا مدیترانه رزمگاهی است که اسرائیل و ترکیه تلاش میکنند با استفاده از اهرم ژئوپلیتیک، یکدیگر را تحت فشار قرار دهند. ترکیه از طریق تلاشهای خود برای نقشآفرینی در طرح صلح ترامپ و نزدیک شدن به حماس، ذیل نیروهای تثبیتکننده صلح در فلسطین به دنبال این است که جای پای خود را در نزدیکی مرزهای اشغالی محکم کند. در سوی دیگر، رژیم صهیونیستی با راهبرد جدید خود که حضور در قبرس است، مرزهای آبی ترکیه را تحت تأثیر قرار داده است.
در چنین فضایی تایمز اسرائیل در گزارشی نوشت: «اردوغان مدتهاست برای پیوستن به نیروی حافظ صلح بینالمللی تحت حمایت آمریکا در غزه تلاش میکند اما اسرائیل مانع این اتفاق شده است. روابط یونان با ترکیه که مدتهاست دچار مشکل است، همچنان بر سر اختلافات تاریخی، مرزهای دریایی، منابع انرژی و حریم هوایی بر فراز مدیترانه شرقی متشنج است. بخش شمالی قبرس، جزیرهای با اکثریت یونانی، از سال ۱۹۷۴ تحت تصرف ترکیه قرار دارد».
جروزالم پست هم درباره نشست سهجانبه نتانیاهو با رئیس جمهور قبرس و نخستوزیر یونان تحلیل کرد این بخشی از یک همکاری سهجانبه است که به طور پیوسته در حال تغییر ماهیت است. به نوشته این روزنامه عبری، این همکاری حدود ۱۵ سال پیش، پس از وخامت روابط اسرائیل با ترکیه شکل گرفت، هر چند ابتدا در چارچوب همکاریهای انرژی و دیپلماسی منطقهای مطرح شده بود اما آنچه زمانی تلویحی بود، اکنون آشکارتر شده و نگرانیها درباره نیات ترکیه به طور فزایندهای دستور کار سهجانبه را تعیین میکند.
جروزالم پست در ادامه تحلیل خود نوشت: «یک دهه پیش، گاز طبیعی توجیه لازم برای ایجاد روابط نزدیکتر با یونان و قبرس را فراهم میکرد. خطوط لوله گاز، مسیرهای صادراتی و اتصال شبکههای برق، راههایی برای تعمیق همکاری بین ۳ طرف بود، بدون اینکه صراحتاً آن را به عنوان اتحادی علیه ترکیه مطرح کنند. اما امروز با کمرنگ شدن یا تغییر شکل پروژههای انرژی و تشدید تنشهای منطقهای، آن احتیاط جای خود را به صراحت بیشتری داده است. همکاری امنیتی به ستون اصلی این رابطه تبدیل شده است».
اندیشکده دست راستی بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) نیز تحلیل کرد: «این نشست سهجانبه باید زنگ خطری برای آنکارا باشد که بیش از حد به اعمال نفوذ نظامی خود در منطقه عادت کرده است، بدون در نظر گرفتن اینکه اقدامات تنشزا و تهدیدآمیزش، کشورهای منطقه را به شیوههای جدیدی به هم پیوند میدهد. این یک تهدید نیست، بلکه فرصتی برای ترکیه است تا در موضع خود تجدیدنظر کند».
در واکنش، رئیسجمهور ترکیه روز چهارشنبه نشست سهجانبه اسرائیل، یونان و قبرس را محکوم کرد. رجب طیب اردوغان که در نشست نمایندگان حزب عدالت و توسعه (AKP) سخنرانی میکرد، تأیید کرد ترکیه «اجازه نقض حقوق خود در دریای اژه و مدیترانه را نخواهد داد». اردوغان در شبکه ایکس نوشت: «من این را خیلی واضح و آشکار بیان میکنم… چه در شرق مدیترانه، چه در دریای اژه یا هر جای دیگر، ما نه بیعدالتی را میپذیریم و نه اجازه میدهیم حقوقمان پایمال شود». وی افزود: «میتوان توافقنامههایی بست، امضاهایی کرد، دستورهایی داد و پیامهای مختلفی را منتقل کرد. هیچکدام از اینها ما را مقید نمیکند یا سیاست ما را تغییر نمیدهد. ما گول این بازی را نخوردیم و نخواهیم خورد.
ما تسلیم تحریکات نشدیم و نخواهیم شد». نشست سهجانبه بیتالمقدس همچنین در رسانههای این کشور بازتاب زیادی پیدا کرده است. وبگاه «ترکیه امروز» در واکنش نوشت: مدیترانه شرقی به یکی از مناطقی تبدیل شده است که ساختار آنارشیک نظام بینالملل در ربع اول قرن بیست و یکم به وضوح در آن آشکار شده است. ساختار سهجانبه بین اسرائیل، یونان و دولت قبرس جنوبی (GCASC) استراتژی «مهار مجدد» را با محوریت «دفاع و امنیت» در برابر دیدگاه ترکیه درباره حوزههای دریایی، آنگونه که در دکترین «سرزمین آبی» ترکیه تجسم یافته است، دنبال میکند. انگیزه اساسی این اتحاد، جلوگیری از جهش ترکیه از جایگاه قدرت منطقهای به «یک بازیگر جهانی» با محدود کردن فضای مانور آن در مدیترانه شرقی است.
به نوشته این رسانه ترک، لفاظیهای نتانیاهو که مستقیماً آنکارا را با این جمله هدف قرار میدهد که «کسانی که رویای امپراتوری را در سر میپرورانند باید آن را فراموش کنند» کمتر یک اعلامیه سیاست خارجی و بیشتر یک چالش ایدئولوژیک و واکنشی برای حفظ وضع موجود منطقهای است. با این حال این واکنش، معضل امنیتی در منطقه را عمیقتر و مسابقه تسلیحاتی را اجتنابناپذیر میکند. خطوط گسل ژئوپلیتیک در مدیترانه شرقی، در سالهای اخیر، فراتر از رقابت کلاسیک بر سر منابع رفته و منطقه را در مارپیچ «امنیتیسازی» گرفتار کرده است. ملموسترین و شاید خطرناکترین نمود این مارپیچ، تغییر همکاری بین اسرائیل، یونان و قبرس یونانینشین به مرحله انتقال پیشرفته توانمندی نظامی و ادغام دفاعی است.
«ترکیه امروز» ادامه داد: دیپلماسی «گنبد آهنین» که در قلب این معماری دفاعی جدید قرار دارد، چیزی بیش از یک قرارداد فروش تسلیحات است؛ این یک حرکت استراتژیک با هدف تغییر نامتقارن موازنه نظامی در منطقه به ضرر ترکیه است. از دیدگاه فنی، استقرار گنبد آهنین در جزیره قبرس و خط دریای اژه با هدف محدود کردن انعطافپذیری عملیاتی ترکیه و به حداقل رساندن توانایی نیروی هوایی و دریایی ترکیه برای «انتقال نیرو» در مواقع تنش انجام میشود. این وضعیت یک «معضل امنیتی» معمول ایجاد میکند که در آن هزینههای دفاعی به یک مسابقه تسلیحاتی تبدیل میشود؛ گامهایی که طرفین برای افزایش امنیت خود برمیدارند، منطقه را به بیثباتی کامل میکشاند. علاوه بر این، مدل «ناتوی منطقهای» که توسط گروه سهجانبه بازیگران با صدای بلند مطرح شده است، اقتباسی از مفهوم دفاع جمعی برای مدیترانه شرقی است.
این مدل یک تعهد دفاعی متقابل ایجاد میکند، به این معنی که هرگونه اقدام نظامی علیه یک طرف، حمله به همه اعضای اتحاد تلقی میشود. در تئوری، این یک استراتژی برای محدود کردن فضای مانور آنکارا با تبدیل مسائل دوجانبه ترکیه به خطر درگیری چندجانبه است. این ادغام ساختاری صرفاً نظری نیست، بلکه با رزمایشهای مشترک، پروتکلهای اشتراکگذاری اطلاعات و تلاشهای مربوط به قابلیت همکاری پشتیبانی میشود. مهمترین پیامد جغرافیایی فرآیند نظامیسازی، نقش جدیدی است که جزیره قبرس بر عهده گرفته است. تعیین قبرس به عنوان یک «ناو هواپیمابر» در اسناد و رسانههای استراتژیک اسرائیل تأیید میکند این جزیره به عنوان یک «پایگاه پیشرفته» و نه یک قلمرو مستقل مدنظر قرار گرفته است. این رویکرد، یک سد ژئواستراتژیک در برابر تسلط دریایی و قابلیتهای دریایی ترکیه در مدیترانه است.
برای اسرائیل، قبرس به عنوان یک توقفگاه لجستیکی در صورت وقوع یک درگیری منطقهای بالقوه، یک منطقه حائل که عمق حریم هوایی را فراهم میکند و یک برج دیدهبانی که از آن میتواند حرکات نیروی دریایی ترکیه را به صورت زنده رصد کند، عمل میکند. این وضعیت اساساً پارامترهای حل مساله قبرس را تضعیف میکند و این جزیره را از مکانی که ۲ جامعه میتوانند در آن در صلح زندگی کنند، به یک صفحه شطرنج نظامی برای قدرتهای جهانی و منطقهای تبدیل میکند. افزون بر این موارد، الجزیره هم گزارش داد در حالی که تنش بین اسرائیل و ترکیه تشدید میشود، ۳ مقام ارشد ترکیه در سفری بیسابقه به دمشق رفتند که نشاندهنده تغییری چشمگیر در صحنه منطقهای است. اظهارات مکرر وزرا، مسؤولان و مراکز تحقیقاتی اسرائیلی نشان میدهد اسرائیل ترکیه را «دشمن اول» میداند و مواضع دفاعی خود را بر این اساس بنا میکند.
هر حرکت ترکیه در تلآویو به عنوان یک تهدید تفسیر میشود. خرید هواپیما، ساخت کشتیهای جنگی، تولید موشک، حضور در غزه، روابط با حماس، یا حتی مانور در دریای مدیترانه، همگی به عنوان یک خطر وجودی برای اسرائیل تلقی میشوند. تحرکات اخیر با قبرس و یونان بخشی از این روند است اما شدیدترین نبرد در داخل ایالات متحده در جریان است؛ جایی که اسرائیل از نفوذ خود برای جلوگیری از برنامههای تسلیحاتی ترکیه و پروژههای سیاسی و اقتصادی آن استفاده میکند. الجزیره مینویسد: تا این لحظه، ترکیه به طور رسمی اسرائیل را به عنوان تهدیدی در دکترین امنیتی خود نپذیرفته است اما محافل سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی به طور علنی این موضوع را بیان میکنند.
هاکان فیدان، خود در روزهای اخیر بارها قسد را با اسرائیل مرتبط دانسته است که نشاندهنده تغییر احتمالی در موضع رسمی در آینده نزدیک است. ترکیه به دنبال ترتیبات جدید در غرب آسیاست تا بتواند از حکومت احمد الشرع در برابر فشارهای اسرائیل دفاع کند تا به این وسیله جای پای خود را در شام محکم کند؛ سناریویی که نیازمند حضور جدی و میدانی ایران است. در واقع، آن چیزی که وزیر خارجه و رئیسجمهور ترکیه را در کمتر از یک ماه به تهران میکشاند، سیلی واقعیت در تحولات اخیر است. بدیهی است در چنین شرایطی، آنکارا نیاز به همراهی تهران دارد، زیرا تنها بازیگری که اثبات کرده که توانایی برهمزدن راهبردهای اسرائیل را داراست، ایران است. عضویت ناتو برای ترکیه برای هر درگیری احتمالی برای این کشور فاقد اهمیت خواهد بود و آنکارا در بعد نظامی شانس اندکی برای بازدارندگی در برابر تلآویو خواهد داشت.
اگر ترکیه اردوغان خواهان بازیگری مؤثر ایران در تثبیت نظام جدید سوریه است، این اقدام باید با ارائه تضمینهای امنیتی واقعی به ایران، همچنین جبران آسیبهایی که کنش اشتباه ترکیه در یک سال اخیر به محور مقاومت وارد آورده، باشد. شاید رجب طیب اردوغان فکر نمیکرد به این زودی گذرش به ایران بیفتد؛ مولود چاوش اوغلو، وزیر وقت خارجه ترکیه سال ۱۴۰۰ وقتی به ایران آمد با گریز به یکی از اشعار سهراب سپهری، تهران را «خانه دوست» خواند. حالا آنکارا دوباره برای عبور از بحران به خانه دوست رجوع کرده است.
Source link
پایگاه خبری ایده روز آنلاین
