پنجشنبه , 15 آبان 1404 - 10:35 بعد از ظهر

«دگرگونی بزرگ؛ بازگشت چپ به‌مثابه وجدان عصر نو»

گروه اندیشه: حمید ابوطالبی در یادداشتی در X  خود، با توجه به برگزیده شدن یک مسلمان سوسیالیست در انتخابات شهرداری ها در نیویورک، آن را با تیتر «دگرگونی بزرگ، و بازگشت چپ به مثابه وجدان عصر نو» به رشته تحریر درآورده است. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

 نشانه‌های تحول در غرب

تحولات اخیر در ایالات متحده و اروپا از دگرگونی عمیق ارزش‌ها در جهان غرب حکایت دارد. در نیویورک:

• آنجا که اسلام‌هراسی و دیگرهراسی هنوز در تار و پود سیاست غرب جاری است، حمایت نسل جوان مسلمان از چپ نوین، نشانه‌ی ظهور نوعی وجدان نو است؛ وجدانی که مرز ایمان و عدالت را در هم آمیخته و از دل تبعیض، اخلاق را احیا کرده است.

• نسل جوان یهود هم به‌جای محافظه‌کاری سنتی، به سوی چپ نو گرایش یافته است؛ نسلی که دیگر میان امنیتِ قومی و عدالتِ جهانی تمایز نمی‌بیند.

• در میان جامعه‌ی چینی‌ـ‌آمریکایی نیز سوسیالیسم فرهنگی دوباره جذاب شده است؛ نه به‌عنوان ایدئولوژی، بلکه واکنشی اخلاقی در برابر نابرابری و ازخودبیگانگی. در اروپا نیز همین جریان رو به گسترش است؛ این واقعیت که: چپ‌گرایی دیگر با اقتصاد برنامه‌ریزی‌شده تعریف نمی‌شود، بلکه با وجدان جمعی و دغدغه‌ی کرامت انسان بازمی‌گردد.

حمید ابوطالبی مشاور سیاسی سابق رئیس‌جمهوری
دکتر حمید ابوطالبی

متافیزیک چپ اخلاقی

بازگشت چپ امروز نه رجعت به ماتریالیسم تاریخی مارکس است، نه به رومانتیسیسم سوسیالیستی، و نه به پوپولیسم انتقام‌جو؛ بلکه تبلور نوعی متافیزیک نو است که محور آن «مسئولیت انسان در برابر خود و دیگری» است – همان ایده‌ای که بسیاری آن را جوهر اخلاق دانسته‌اند. چپ جدید، در این معنا، وجدان متافیزیکی عصر پساسرمایه‌داری است: تلاشی برای بازسازی ارزش اخلاقی از درون مدرنیته، بی‌آنکه به تمامیت‌خواهی ایدئولوژیک بازگردد.

نسل زد؛ گریز از مالکیت و بازگشت به معنا

از این رو، نسل زد، برخلاف نسل‌های پیشین، نه به مصرف بلکه به هویتِ فردی حساس است. آنان در جهانی زیست می‌کنند که داراییِ فیزیکی کمتر از داده‌ی دیجیتال ارزش دارد؛ از این رو مالکیت دیگر نشانه‌ی آزادی نیست، بلکه نماد وابستگی به نظم سرمایه است.

برای این نسل، عدالت نه در توزیع کالا بلکه در توزیع فرصت و معناست. آنان عدالت را زیست می‌کنند: عدالت محیط‌زیستی، جنسیتی، آموزشی و فرهنگی. به تعبیر دقیق‌تر، می‌خواهند «معنا را عادلانه تقسیم کنند»؛ و از همین خواست، وجدان اخلاقی تازه‌ای زاده می‌شود.

از بحران سرمایه تا اخلاق توسعه

سرمایه‌داری قرن بیستم بر تولید و سود استوار بود، اما سرمایه‌داری قرن بیست‌ویکم بر نابرابری، داده و ذهنیت تکیه دارد. بحران امروز دیگر صرفاً اقتصادی نیست، بلکه بحران معنا و اخلاق است. در برابر این بحران، چپ اخلاقی:

*بازگشتی است به «انسان به‌مثابه ارزش»؛
*تلاشی برای «برابری و تساوی آدمیان»؛
*و پیوند دوباره‌ی «رشد مادی» با «کرامت اخلاقی» و برای عبور از منطق بقا به عقلانیت توسعه؛

این همان پروژه‌ی تازه‌ی عدالت‌خواهی است که می‌کوشد عدالت را از سطح توزیع به سطح معنا ارتقا دهد.

چالش عدالت اخلاقی و عدالت دینی

در قلب این دگرگونی، پرسش عدالت هم دوباره زنده شده است – اما نه در معنای حقوقی یا اقتصادی، بلکه در معنای وجودی و اخلاقی آن. عدالتْ دیگر یک نظام توزیع نیست، بلکه نحوه‌ای از «بودن» است؛ شیوه‌ای که نسبت انسان و دیگری را معنا می‌کند. در سنت یهودی، عدالت بر پیمان و شریعت استوار بود: وفاداری به امر الاهی. در مسیحیت، عدالت با عشق و فیض درآمیخت و از عدالت قراردادی به عدالت رحمانی گذر کرد؛ جایی که محبت بر عدالت غلبه یافت.

با این حال، هر دو در تعارض میان اراده‌ی الاهی و اراده‌ی انسانی گرفتار گردیدند و از تحقق اجتماعی بازماندند. در جهان امروز، چپ اخلاقی در پی نوعی «بازگشت سکولار به عدالت قدسی» است؛ تلاشی برای بیرون کشیدن عدالت از قالب‌های کهن و بازگرداندن آن به وجدان انسانی، بی‌آنکه ساحت قدسی آن انکار شود.

وجدان جدید جهانی می‌خواهد عدالت را از شریعت به اخلاق، از قدرت به همدلی، و از قانون به وجدان بازگرداند – و این شاید عمیق‌ترین پیوند میان متافیزیک نوین چپ و میراث مشترک ادیان ابراهیمی باشد.

انتخابات نیویورک، آغاز یک پایان

انتخابات اخیر نیویورک، نماد همین دگرگونی است؛ بازگشت چپ، نه در قالب مبارزه‌ی طبقاتی، بلکه در قامت وجدان اخلاقیِ عصر تکنولوژی. در جهانی که سرمایه جای معنا را گرفته، این دگرگونی، آغاز پایان نئولیبرالیسمی است که روزگاری «پایان تاریخ» نام گرفت. نسل جوان نیویورکی – مسلمان، یهودی، مسیحی و آسیایی – با گرایش به «چپ اخلاقی و سوسیالیسم انسانی»، نشان داد که عدالت اقتصادی تنها در پیوند با عدالت اخلاقی معنا می‌یابد. از همین جهت:

*صندوق رأی، به صحنه‌ی داوری وجدان بدل شده است: پایان نظم سودمحور و آغاز عصر مسئولیت انسانی، در مقابله با باورهراسیِ دینی، دیگرهراسیِ نژادی، و مردم‌هراسیِ کاپیتالیستی.

۲۱۶۲۱۶


Source link

درباره ی طلوع ارتباطات

ورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است

مطلب پیشنهادی

صفحهٔ درخواستی شما یافت نشد.

احتمالاً آدرس را اشتباه تایپ کرده‌اید. شما به طور خودکار به صفحهٔ اول هدایت خواهید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *