سه شنبه , 11 آذر 1404 - 12:57 بعد از ظهر

12 آذر روز قانون اساسی | امام خمینی (ره) سوژۀ کاریزما یا سوژۀ قانون‌گذار؟

به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، جعفر حسن‌خانی به مناسبت سالروز رای مردم به قانون اساسی طی یادداشتی با عنوان «امام خمینی (ره) سوژۀ کاریزما یا سوژۀ قانون‌گذار؟» نوشت: سالروز رای به قانون اساسی کشور زمان مناسبی است تا درباره کیفیت جامعه پردازی و نظام سازی برآمده از انقلاب اسلامی تامل نظری کرد و درباره آن سخن به میان آورد. بر همین مبنا انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی (ره) از دیدگاه جامعه‌شناسی سیاسی، پرسشی اساسی را طرح کرده است و آن اینکه آیا امام خمینی صرفاً یک رهبر کاریزماتیک بود یا قانون‌مدار و قانون گذار؟

در این باره پر بسامدترین نظر، آرای حسین بشیریه است که بارها از سوی شاگردان او از جمله سعید حجاریان در رسانه‌های کشور بازخوانی شده است. بشیریه  بر اساس نظر ماکس وبر تلاش می کند، امام خمینی را رهبری کاریزما معرفی کند و دوران انقلاب را دوران اداره کشور مبتنی بر کاریزما تحلیل نماید.

ماکس وبر چه می‌گوید؟

برای درک موضع و خوانش بشیریه و شاگردان او ابتدا  باید به نظریه مشروعیت سه‌گانه ماکس وبر بپردازیم.

جامعه‌شناس آلمانی، ماکس وبر، سه نوع مشروعیت یا اقتدار را برای حکومت‌ها معرفی کرد.

الف. اقتدار سنتی: مشروعیت مبتنی بر اعتقاد به تقدس سنت‌ها و سابقه تاریخی است و مردم صرفاً به دلیل پای‌بندی به رسوم و سنت‌های دیرپا از حاکم تبعیت می‌کنند.

ب. اقتدار کاریزماتیک: مشروعیت برخاسته از جاذبه شخصی، فرّه و کاریزمای یک فرد است. در این حالت، فرمان‌برداری افراد نه به خاطر سنت و نه به موجب قانون، بلکه به واسطه ایمان و اعتقاد عاطفی به رهبر صورت می‌گیرد. از نظر وبر کاریزما موهبت فوق‌العاده شخصی است که اطاعت کورکورانه پیروان را به دنبال دارد. رهبر کاریزماتیک معمولاً خارج از چهارچوب‌های مرسوم قانونی یا سنتی عمل می‌کند و تا زمانی اقتدار دارد که پیروان، او را صاحب آن موهبت ویژه بدانند. به گفته وبر، سلطۀ کاریزماتیک ناپایدارترین نوع اقتدار است و دیر یا زود باید در قالب یکی از دو نوع دیگر نهادینه شود وگرنه با از بین رفتن کاریزمای فرد یا مرگ او، نظام فرو می‌پاشد. به بیان ساده، کاریزما نوعی حاکمیت بر دل‌ها و احساسات است که در تضاد با عقلانیت بروکراتیک یا سنت ایستا قرار می‌گیرد.

ج. اقتدار عقلانی قانونی: مشروعیت مبتنی بر قانون و عقلانیت است. در این نوع حاکمیت، قوانین مدون و نهادهای قانونی مبنای فرمان‌روایی‌اند و مردم از آن رو اطاعت می‌کنند که قوانین عادلانه و عقلانی را پذیرفته‌اند. در این الگو، شخص رهبر موضوعیت ندارد بلکه مقام و منصبی که به شکل قانونی تعریف شده اهمیت دارد. برای مثال در یک نظام ریاستی یا پارلمانی، رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر مادامی مشروعیت دارد که مطابق قانون انتخاب شده و در چارچوب قانون عمل کند.

با توجه به این دسته‌بندی وبر، در نگاه ابتدایی به نظر می‌رسد رهبری امام خمینی (ره) واجد عناصری از هر سه نوع اقتدار است.  او مرجع تقلید و روحانی برجسته‌ای بود که ریشه در سنت‌های دینی شیعه داشت. از سوی دیگر، جذبه و کاریزمای شخصی خارق‌العاده‌ای داشت که میلیون‌ها نفر را مجذوب و مطیع خود کرد و در نهایت پس از پیروزی انقلاب، نظامی قانونی بنیان نهاد که سازوکارهای حکمرانی شامل قانون اساسی، ریاست‌جمهوری، مجلس و غیره را به رسمیت می‌شناخت. با لحاظ این مهم پرسش اساسی این است که کدام بعد بر دیگری غلبه داشت و آیا می‌توان امام را صرفاً یک رهبر کاریزماتیک دانست یا باید او را قانون‌گذاری دید که کاریزمایش را وقف بنای نظامی پایدار کرد؟

چرا تفسیر کاریزماتیک، ناکام از توضیح وضعیت انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی(ره) است؟

برخی از سیاست اندیشان ایرانی، متاثر از آموزه های ماکس وبر، انقلاب اسلامی و نقش امام خمینی(ره) را با تکیه بر نظریه اقتدار کاریزماتیک وبری تحلیل کرده‌اند. در سال‌های پس از انقلاب، این سیاست اندیشان کوشیدند پدیده رهبری امام را ذیل مفهوم کاریزما توضیح دهند. آنان استدلال می‌کردند که جاذبه معنوی و عاطفی امام نقشی تعیین‌کننده در بسیج توده‌ها و پیروزی انقلاب داشته است. در این باره حجاریان معتقد است کاریزمای امام خمینی(ره) عاملی بود که جامعه سنتی ایران را وارد مرحله گذار به سوی مدرنیته کرد و بدون وجود چنین شخصیتی، عبور از ساختارهای قدیمی به نظم جدید میسر نبود. پیش فرض او و همفکران او این است که جهان محکوم به بازتولید مدرنیته  اروپایی در سرزمین‌های غیر اروپایی است و امروز دقیقه تاریخی است که است که این گذار در این جوامع در حال وقوع است و سیاست اندیش و سیاستمدار این جوامع با نظر و عمل خود باید این گذار را تبیین و تمهید کند. از این رهگذر چنین صورتبندی از وضعیت انقلابی ایران ارائه می‌دهند.

از نگاه این تحلیل‌گران، رمز نفوذ بی‌سابقه امام خمینی(ره) بر دل‌های مردم را باید در مؤلفه‌های فرهمندی او جستجو کرد. این نظرگاه تلاش می‌کند چنین خوانشی را عمومی کند که امام خمینی(ره) بر اساس کاریزما، جامعه انقلابی را هدایت می‌کرد و جامعه انقلابی چیزی نبود جز تبعیت از رهبری کاریزماتیک.

به طور خلاصه این تبیین‌ها تلاش دارند امام خمینی (ره) را مصداق کامل یک رهبر کاریزماتیک وبری معرفی کنند که شامل ویژگی‌هایی چون 1. اطاعت بی‌چون‌وچرای توده‌های مردم بر پایه ایمان و عشق به شخص او، 2. محوریت احساسات نه عقلانیت در پیروی سیاسی و 3. عدم نیاز به چارچوب‌های عقلانی یا قانونی در رابطه رهبر-پیروان است. در این دیدگاه، اقتدار امام نه از مقام رسمی یا قانون، بلکه از مشروعیت انقلابی و کاریزمای شخصی وی سرچشمه می‌گرفت. برخی حتی پا را فراتر گذاشته و ادعا کردند که امام با قدرت کاریزماتیک خویش، جایگاه ولایت فقیه را در ساختار فقه شیعه نهادینه کرد.

هرچند نقش کاریزمای امام خمینی(ره) در رهبری انقلاب انکارناپذیر است، هر چند امام راحل به کاریزما خود آگاهی داشت و در مقاطع بحران آن را به کار می گرفت اما به دلایل مختلف نمی‌توان رهبری امام راحل را به نظریه کاریزمای وبر تقلیل داد. در این باره ناسازه های بسیاری وجود دارد که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. رهبری امام در جریان انقلاب، رهبری توده‌ای نبود. آگاهی تاریخی به علاوه سازمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی انقلابی، انقلاب را به رهبری امام راحل به پیش می‌برد. انقلاب اسلامی ایران علاوه واجد یک وجه معرفتی و خوداگاهی تاریخی بود. میلیون‌ها ایرانی با بینش سیاسی، تاریخی و اعتقادی به صحنه آمدند و شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را با درک اهداف آن سر دادند.
  2.  رهبری امام مبتنی بر بر انگیختن احساسات و عواطف  نبود. خطابه انقلابی امام معرف وجود عقلانیت بود بر آمده از دانش اصول، فقه و عرفان. این عقلانیت، عقلانیت انباشتی تمدن ایرانی اسلامی بود که امام خمینی(ره) در لحظه انقلاب به کار گرفت و البته با عقلانیت سوبژکتیو مدرن نه تنها مطابقت نداشت بلکه معارضه نیز داشت. اما وجود این معارضه به معنای فقدان وجود عقلانیت در رهبری امام نبود.
  3. شخصیت امام خمینی(ره) تلفیقی بدیع از سنت و عقلانیت  بود. سنت را در اینجا باید انباشت عقلانیت تاریخی تمدنی جامعه ایرانی لحاظ کرد. امام در سنت های فکری حاضر در تاریخ ایران نقطه تقاطع فلسفه اسلامی، فقه و اصول شیعی و عرفان شیعی بود. او موفق شد این عقلانیت را در صحنه سیاست ایران حاضر کند و سوژه سیاسی بیافریند که در فکر آفرینش وضع جدید است.
  4. برخلاف تصور وبر از رهبران کاریزماتیک، در اندیشه امام، دین از سیاست و عدالت اجتماعی جدایی‌ناپذیر است. او حتی پیامبران الهی مانند حضرت عیسی (ع) را نیز کنش‌گران صحنه اجتماع می‌دانست نه زاهدان گوشه‌نشین. امام خمینی(ره) با علم به ویژگی‌های شخصیتی خود از جمله با آگاهی از کاریزمایی که داشت، هرگز سعی نکرد تحقق عینی نظریه ولایت فقیه را مبتنی بر شخصیت ویژه خود نماید. این بدان معناست که امام کاریزمای خویش را در خدمت جامعه پردازی قرار داد و هرگز جامعه‌ای متکی به خصلت کاریزمایی خود نساخت.
  5.  نتایج عملی پس از پیروزی انقلاب نیز با الگوی کاریزمای صرف، همخوانی ندارد. وبر معتقد بود کاریزما با مرگ رهبر، مشروعیت خود را از دست می‌دهد یا به قالب سنتی و قانونی درمی‌آید. در ایران پس از امام خمینی(ره)، انتقال رهبری به آیت‌الله خامنه‌ای نه بر اساس وراثت خونی یا مدعای کاریزمای شخصی، بلکه طبق رویه‌های قانونی پیش‌بینی‌شده در قانون اساسی انجام گرفت. مجلس خبرگان رهبری، به عنوان نهاد قانونی صالح، جانشین را تعیین کرد و اصل تداوم ولایت فقیه را در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی تثبیت نمود.

بنابراین دلایل و هزار و یک دلیل دیگر که طرح آن مجال بشتری می‌طلبد، پر واضح است که تبیین رهبری امام راحل عظیم الشان ذیل صورتبندی کاریزمای وبری پر از ناسازه های نظری و تاریخی است. نکته اینجا است که علی رغم این ناسازه ها بشیریه و شاگردانش همچنان بر سازه ناسازه خود اصرار دارند چرا که نفی تطبیق این صورتبندی به رهبری امام خمینی(ره) و وضعیت انقلابی ایران، پیش فرض بنیادین  «ایران در حال گذار به مدرنیته» را زیر سوال می‌برد. از دست رفتن این پیش فرض بنیاد نظری، بسیاری از نظرورزی های حوزه علوم انسانی ترجمه ای ایران را با چالش مواجه می‌کند. واقع امر این است که ایران در مسیر تکوین تاریخی خود است و قرار نیست و نبوده تاریخ سرزمین دیگر را در تاریخ خود تکرار کند. البته چنین توقعی هم از اساس جای اشکال دارد. امام سنتهای فکری و تمدنی ایران را با طرحی از قدرت در جمهوری اسلامی تبدیل به نهاد و قانون کرد و تاریخ ایران را به پیش برد. 

چرا امام خمینی (ره) سوژه قانون گذار و نهاد ساز تاریخ ایران است؟

افزون بر دلایل پیش گفته شواهد تاریخی ابتدای انقلاب به خوبی نشان می‌دهد که امام خمینی(ره) علی‌رغم برخورداری از کاریزمای کم‌نظیر، هرگز خود را فراتر از قانون ندانست و هرگز کاریزمای شخصی خود را به روند کشورداری و حکمرانی تبدیل نکرد. ایشان همواره بر پیروی همگان از قوانین تأکید می‌کرد و و بر این مهم در کتاب ولایت فقیه خود تاکید داشت که حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است و فقط قانون بر جامعه حکمفرمایی دارد. در ماه‌های نخست پس از سقوط رژیم شاه، امام راحل می‌توانست همچون بسیاری از رهبران کاریزماتیک تاریخ، قدرت شخصی خویش را مستقیماً اعمال کند و ساختارهای دلخواهش را بدون رجوع به آرای عمومی و نگارش قانون شکل دهد اما مشی ایشان کاملاً برعکس بود. امام خمینی (ره) بلافاصله پس از انقلاب اسلامی فرآیندی مردم‌سالار و قانونی را آغاز کرد که مبتنی بر رأی مردم و قانون، نهادها و سازمانهای اجتماعی را تشکیل دهد.

اقدامات ایشان در سال 1358 به ترتیب زمانی عبارت بودند از:

  1. همه‌پرسی تعیین نوع حکومت در فروردین 1358: فقط حدود 50 روز پس از پیروزی انقلاب، به دستور امام از مردم سؤال شد که آیا با برقراری «جمهوری اسلامی» موافق‌اند یا نه. در این رفراندوم تاریخی بیش از 98٪ شرکت‌کنندگان رأی «آری» دادند و بدین ترتیب مشروعیت مردمی نظام اعلام شد.
  2. تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی درتابستان 1358: برخلاف پیشنهاد اولیه برخی اطرافیان که پیش‌نویس قانون اساسی تهیه شده توسط نیروهای ملی و مذهبی بدون واسطه به رأی گذاشته شود، امام اصرار کرد مجلسی از نمایندگان منتخب مردم تشکیل گردد تا قانون اساسی را بررسی و تصویب کنند. انتخابات این مجلس در مرداد 1358 برگزار شد و خبرگان منتخب مردم، برای تدوین قانون اساسی کار خود را آغاز کردند.
  3. همه‌پرسی قانون اساسی در آذر 1358: پس از تدوین نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی، در روزهای 11 و 12 آذر 1358 متن قانون به رفراندوم عمومی گذاشته شد. نتیجه این همه‌پرسی تأیید قاطع قانون اساسی با حدود 99٪ آرای موافق بود و بدین‌ترتیب میثاق ملی جدید رسمیت یافت.
  4. انتخابات نهادهای حکومتی در اوایل 1359: بلافاصله پس از تصویب قانون اساسی، انتخابات ریاست‌جمهوری در بهمن 1358 و سپس انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند 1358 برگزار گردید تا ارکان دولت جدید بر پایه آرای مردم شکل بگیرد.

همگی این رویدادهای تاریخی که دو ویژگی داشتند؛ اول اینکه مردم سالار بودند و دیگر اینکه نهادساز شدند، تحت فرمان و رهبری امام خمینی (ره) به انجام رسید. در وقوع این رویدادها مشارکت مردم و حاکمیت قانون، نه در شعار بلکه در عمل، به وقوع پیوست. این رویدادها همه مدعای بشیریه و شاگردانش را به چالش می‌کشد.

به موازات این اقدامات، امام همواره بر عمل در چارچوب قانون اسلام تأکید می‌کرد. چنین رویکردی با تصویری که وبر از رهبر کاریزماتیک خودبرتر‌بین و فارغ از هرگونه نظارت و نقد ترسیم می‌کند، فاصله‌ای ژرف دارد.

از منظر اندیشه‌ای نیز، نظریه ولایت فقیه امام خمینی(ره) ماهیتی حقوقی و فقهی دارد نه صرفاً شخصی. امام راحل بارها تصریح کرد که در حکومت اسلامی، این قانون الهی است که ولایت و حاکمیت دارد و ولی‌فقیه مجری قوانین الهی و فقهی است نه حاکم بر مردم به میل شخصی. در واقع «ولایت فقیه، ولایت قوانین الهی است» نه ولایت اشخاص.  نظریه ولایت فقیه که امام سال‌ها پیش از انقلاب در نجف مطرح کرد ، یک نظریه در فقه اصولی تشیع است که برای دوران غیبت امام معصوم طراحی شده و جانشینی پیامبر (ص) و امامان را به فقیه واجد شرایط واگذار می‌کند. بنابراین منشأ مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام، نصب الهی مشروط به شرایط علمی و اخلاقی نظیر اجتهاد و عدالت است. ولایت فقیه تطور بخردانه سنت های فکری ایرانی و شیعی در جهت تبدیل شدن به نهاد ها و مناسبات قانونی است. ولایت فقیه در جمهوری اسلامی یک نهاد قانون‌مند است و ولی فقیه توسط مجلس خبرگان منتخب مردم تعیین و نظارت می‌شود و اختیارات آن نیز در چارچوب قانون اساسی تعریف شده است.

امام خمینی(ره) رهبر این نهادسازی و قانون گذاری بود، ایشان که نسبت به کاریزمای خویش آگاه بود، هرگز آن را ابزار ایجاد فرقه شخصی یا نقض اصول نهادی جامعه نکرد. بلکه در جهت قانون گذاری و نهادسازی در جامعه کرد.

همه ساله 12 آذر که سالروز رای مردم به قانون اساسی جمهوری اسلامی است، یادآور این مهم است که امام راحل عظیم شان بود که قانون و روندهای نهادی را در جمهوری اسلامی بپاداشت. میراث او جمهوری اسلامی با ساختاری قانونی و مردمی است. امام خمینی(ره) سوژه‌ای کاریزماتیک بود که خودآگاهانه در نقش یک قانون‌گذار و نهادساز تاریخی ظاهر شد و وضع جدید در ایران را بنیان نهاد و جامعه ایران را از دیکتاتوری مدرن به مردم سالاری دینی گذار داد.

انتهای پیام/


Source link

درباره ی طلوع ارتباطات

ورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است

مطلب پیشنهادی

جزئیات ترور یک قاضی در ساعت ۵ و ۴۰ صبح | چرا این مدیران بازداشت نشدند؟ | اجرای حکم و فرار شبنم نعمت زاده به کجا رسید؟

به گزارش همشهری‌آنلاین، اصغر جهانگیر در نشست خبری امروز ضمن تبریک روز مجلس و فرارسیدن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *